فرهنگ قدردانی
قدر دانی از دیگران یک عمل خلاق است.برخی از مدیران قدردانی از کارکنان را به عنوان قسمتی از مسئولیت شغلیشان در نظر میگیرند.
توضیحات خدمت
هنر قدردانی از دیگران :
قدر دانی از دیگران یک عمل خلاق است.برخی از مدیران قدردانی از کارکنان را به عنوان قسمتی از مسئولیت شغلیشان در نظر میگیرند.قدردانی از دیگران یک هنر است و بهترین نوع آن براساس رفتار و شخصیت افراد شکل میگیرد.
فرهنگ قدردانی:
غالبترین شکل قدردانی براین مبناست که مردم کار می کنند.چون ملزم هستند.این عقیده فرض میکند مردم به این دلیل که در پایان ماه دریافتی داشته باشند و یا با اتمام پروژه،پاداشی بگیرند،کارمی کنند. تقریبا تمام مردم برای این دلایل فعالیت مینمایند.اما گاهی هم به این دلیل که محل کار،مشوق خوبی برای آنهاست تلاش میکنند.سازمانی را در نظر بگیرید که قدردانی به عنوان یک فعالیت مستمر نگاه می کند و یک نفر مجبور است که به تنهایی تشویق دیگران را مدیریت نماید.کارکنان از پروژهها و یا نقشهای ویژهای که همکاران با تمام توانشان با آنها درگیرند،آگاهند ودرموقعیتی هستند که میتوانند آنها را درحین انجام،بررسی نمایند.این فرهنگ فرض میکند افراد مجبورند به بهترین وجه کار را انجام دهند،چون پیوسته به ایشان توجه می شود و قدردانی با حسن نیت صورت میگیرد.کارکنان در بهترین وضعیتاند.چون استاندارد ما برای خوب بودن،خودشان هستند.در اینجا چند نکته کلیدی ذکر میشود که میتوان برای ایجاد این نوع فرهنگ قدردانی در نظر گرفت:
اجازه دهید کارکنان برنامه خودشان را مطرح نمایند به آنها کمک کنید تا دریابند چگونه اجرای این برنامهها به موسسه کمک میکند.
توانایی های افراد و نحوه مشارکتشان را در گروه مشخص کنید.
هر کارمندی را از توانایی دیگران آگاه سازید و فرصتی برای یادگیری از یکدیگر به ایشان بدهید. به آنها مجال دهید تا در جلسات درباره آنچه انجام دادهاند,صحبت کند.
فضایی به وجود آورید که افراد همکارانشان را تشویق کنند.یک برنامه غیررسمی مانند یک خبرنامه,یک تابلوی اعلانات.یعنی جایی که افراد میتوانند در قالب آن درباره همکاری صحبت کنند,ترتیب دهید.
جلساتی برگزار کنید و در آن هدفی را که موسسه به سمت آن گام برمیدارد و این که چگونه اعضای گروه فردی شان را در آن میسازند,تشریح نمایید.نایل شدن به اهداف را به عنوان یک کار گروهی مطرح و محرکهایی را ایجاد نمایید که گروهها و واحدها حسن همیاری را تجربه کنند. از دادن جوایزی که افراد را از یکدیگر جدا میسازد,مانند برنامههایی برای پرداخت پاداش بالا پرهیز کنید.فقط یک نفر میتواند چنین جایزهای را ببرد,بنابراین پس از آن فقط تعداد کمی در برنامههای کاری تلاش خواهند کرد.محیط کاری را طوری ایجاد کنید که افراد بخواهند در آن مشارکت کرده و برای پیشبرد کارها تلاش کنند.به کارمندان و مدیران کمک کنید تا باهم به سوی پایانهای مشترک حرکت نمایند.
ایجاد انگیزه شخصی :
ایجاد انگیزه شخصی در افراد بدین معناست که سیستم تشویق موارد خاص را کنار بگذارید و افرادی را که متوجه میشوید خوب کار میکنند،تشویق نمایید.هم چنین مهارتهای ارتباطی و شغلی را در ارزیابی آنان دخالت دهید.توان افراد در انجام فعالیتها بسیار بیشتر از آن چیزی است که تصور میکنند،اما اگر متقاعد شدهاند که نمیتوانند هدفی را برآورده سازند،شانس کمی برای موفقیت خواهند داشت.
آنچه که یک فرد برای انجام کار احتیاج دارد انگیزه یا نیرویی در ایجاد این اعتقاد است که او میتواند آن کار را انجام دهد.مدیران میتوانند آن نیرو باشند.در حقیقت ممکن است نقش اصلی را مدیر داشته باشد با دیدن بهتر افراد یعنی چیزی بیش از آنچه خود آنها میتوانند ببینند.
سخن آخر:
مدیران از قدرت هریک از افراد در طیف همکاری آگاهند. موفقیت دربرقراری ارتباط بین طیفها مهمترین نقطه قوت مدیران است.تقدیر از افراد با توجه به این نکات میتواند به طرز هیجان آوری روش ایشان را در تعامل با یکدیگر تغییر دهد.