مؤلفه ها و مطلوبیتهای شهر اسلامی2
این نوشتار در چهار قسمت به اصول و مؤلّفه های شهر اسلامی با تکیه بر متون اصلی اسلامی مثل قرآن، احادیث و فقه اسلامی پرداخته است که اینک قسمت دوم آن تقدیم حضور متخصصان و علاقه مندان می شود.
مطلوبیّتهای شهر اسلامی:
برای واکاوی مؤلفهها و مطلوبیّتهای شهر اسلامی و ساختار آن باید به ابعاد متعددی توجه نمود؛ از جمله اسلامیّت به معنای دقیق کلمه، مطلوبیّتهای اسلام برای شهرسازی، طراحی ساختار شهر مبتنی بر مطلوبیّتهای اسلام و تعریف شهر مطلوب اسلامی که اسلام از آن به عنوان «بلد طیّب» سخن میگوید. برای رسیدن به این منظور، مراحل پیچیده و فراوانی باید طیّ شود که عبارتند از:
1. تعریف شهر از نظر متخصصان و دانشمندان؛ 2. تعریف شهر مبتنی بر متون معتبر اسلامی (بلد طیّب)؛ 3. مطلوبیّتهای اسلام برای ساختار و شکل گیری شهر و ارکان آن.
1. تعریف شهر مبتنی بر متون معتبر اسلامی (بلد طیّب)
صحبت از شهر اسلامی و مطلوبیّتهای آن به ویژه با پیشرفتهای فیزیکی و مادی امروزی که درباره عملکردها و مسائل آن صورت گرفته است امری بسیار پیچیده، دشوار و حساس مینماید؛ به ویژه که مخالفان زیادی علیه اصالت اسلامی معماری به عنوان دانش فنی و عملیات سازهای وجود دارد. البته سرچشمه اصلی این مخالفت و مخالفان، بررسیهای ناقص، محدود و غالباً مغرضانه مستشرقان است. زیرا پژوهشگران این حوزه که غالباً مستشرقان یا مقلّدان بی چون و چرای آنان بودهاند، نگاه متفاوتی به رابطه معماری دوره اسلامی با اسلام دارند.
به هر حال سخن گفتن از این مسائل مایه علمی، تاریخی، فنی و عملکردی زیادی میطلبد که با توجه به مبانی و مبادی منطبق با متون دست اول شرعی و تخصصی انجام پذیر بوده و قابل دفاع است. مبادی اصلی و اولیه چنین تحقیقی عبارت است از متون دست اول دینی مانند قرآن و تفسیر ، احادیث و شرح آنها، فقه و مبانی اجتهاد پویا، تاریخ و سیره اسلام و مسلمین از صدر اسلام (از زمان ظهور اسلام تا ابتدای غیبت کبری) تا دوره شکوفایی تمدن اسلامی (دوره آغاز غیبت کبری تا دوره قاجاریه) تا دوران معاصر.
با بررسی جامع و تطبیقیِ متون مزبور بهمراه تحلیلِ فنی و اجتهادی، به شبکه و سیستم کاملی از شهرسازی و معماری اسلامی میرسیم که قابل اجرا و عملیاتی خواهد بود. به ویژه این که گذار از بُعدِ فردی به ابعاد اجتماعی- فرهنگی، و گذار از رویکرد اجتماعی و فرهنگی به نگرش تمدنی و تمدّن سازیِ احکام و معارف متعالی و انسانسازِ اسلام در این تحقیق به طور کامل پیگیری شده است.
مهمترین نگرشها نسبت به رابطه اسلام و معماری و شهرسازی میتوان را در محورهای زیر خلاصه کرد:
1. بسیاری از پژوهشگران این عرصه به اسلامیت محتوایی آن اعتقادی ندارند و قائلند که اسلام هیچ حرفی در این مسائل ندارد و آنچه که شاهد آن هستیم، فقط آثار خلاقیت و مهارت غیر قابل وصف مسلمانان است.
2. عدهای نیز بر این نظر رفتهاند که چون اسلام در این زمینه سخنی ندارد ولی پیامآور فرهنگی کامل برای عمل و رفتار مؤمنانه برای مسلمانان بوده است، فرهنگ و رفتار مومنانه مسلمانان از طرفی و آموزههای معنوی و احکام عملی اسلام از سوی دیگر در ساخت و ساز بناها تأثیر گذاشته و ساختاری متفاوت از سبکهای معماری و شهرسازی دیگر تمدنها به وجود آورده است.
3. بررسی و مطالعه تاریخ پر افتخار اسلام و دانشهای مسلمین خلاف این امر را ثابت کرده و روشن میکند که پیامبر عظیم الشّأن اسلام و اهل بیت مطهّر ایشان علیهم السّلام همواره درباره ابعاد مختلف این دو حوزه مطالب راهبردی و عملیاتی را متذکر شدهاند تا مسلمانان را به «شهر طیّب اسلامی» رهنمون سازند. به ویژه پیامبر اکرم و علی علیهما السّلام که در ساخت شهر با مؤلفهها و مطلوبیتهای اسلامی گامهایی برداشته بودند؛ مانند این که پیامبر ابتدا مسجد النبی را ساخته و سپس سایر بناها اعم از مسکن و بازار را پیرامون آن با محوریّت و مرکزیّت مسجد بنا نموده است، به طوری که در توسعه مسجدالنّبیّ و اطراف آن نظارت داشته و دستورالعملهای مناسب معمارانه را به اصحاب خویش ارائه نموده و در مورد اصلاح بافت شهر مدینه طرحهای مدیریتی ارائه کرده است تا مسئله تردد و ارتباطات شهری را سهل و روان نموده و حقوق و عدالت اجتماعی را که یکی از غاییترین اهداف عالی اسلام است تحقق بخشد؛ ایشان حتی در مورد جزئیات اجزای فضایی ابنیه نیز راهکارهای عالی را بیان نموده است که بعدها در میان معماران برجسته اسلامی مثل علامه حلی و شیخ بهایی به عنوان ضابطه مهم معماری در تزیین، سازه و عملکردهای خانه، مسجد، بازار، حمام، مدرسه و راه به کار گرفته شد. همچنین است رهنمودهای علی علیه السّلام در زمینههای مختلف شهرسازی و معماری که شایان توجه است. به طوری که ایشان در کوچههای کوفه قدم میزد و با نظارت در نوع ساخت و ساز بناها و انطباق آن با اصول و مبانی اسلامی به اصلاحِ ساختار ابنیه و بافت شهر میپرداخت. منشور حکومتی که به مالک اشتر ابلاغ نمودند، و فرمایشات آن حضرت به اصحابش نیز بسیاری از این دست معارف را در بر دارد. سایر ائمّه علیهم السلام نیز به فراخور حال و موقعیت اجتماعی به این امر مهم پرداخته و مطالب مهمی را در این زمینه بیان و اظهار نمودهاند. البته بررسی درون دینی این مسائل ابعادی گستردهتر و اساسیتر از نگاه ساده نصگرایانه دارد. زیرا در نگرش نصگرانه فقط از عبارات صریح و ظاهر استفاده شود در حالی که دستیابی به مطلوبیت اصلی اسلام و ذوق شارع مقدس درباره این گونه مسائل امری پیچیده و بسیار دشوار و در عین حال دارای روش و اصول ویژه است. چرا که نه فقط الفاظ و اصطلاحات بلکه علاوه بر آن یافتن جایگاه مسائل آن در شبکه و نظام جامع معارف الهی دارای اهمیت بسیار است و نقش اساسی در تنظیم و تدوین نظر اسلامی ایفا میکند.
متون دینی در این تحقیق به چهار دسته مهم اطلاق شده است: 1. قرآنی (اعمّ از قرآن کریم و تفاسیر آن)؛ 2. احادیث اسلامی (اعمّ از مجامع حدیثی شیعه و سنّی) و شرح آنها؛ 3. فقه اسلامی؛ و 4. تاریخ و سیره اسلام و مسلمین.
اما به دلیل گستردگی منابع و مطالب این چهار دسته متن دینی، در این مجال فقط اوصاف مزبور در قرآن و روایات مورد اشاره قرار میگیرد.
الف. تعابیر و اقسام متعدد شهر در فرهنگ اسلامی
تعابیر متعددی برای بیان اجتماع مکانی مسلمانان در متون دینی وجود دارد که هر کدام معنا و تعریف متفاوتی داشته و بر اساس تفاوت کاربری و حیث التفاتی نسبت به شهر مختلف هستند. تعابیری که گویای این معنا هستند عبارتند از: مدینه، بلد، قریه، رُستاق، مصر، کورهًْ و مدائن.
1. مدینه
واژه «مدينه» چهارده بار و مدائن که بنابر یکی از نظرات لغوی، جمع آن است سه بار در قرآن مجيد آمده است. مدينه در قرآن گاهى با معنا و مراد مطلقِ شهر به كار رفته است مثلاً آیه «إِنَّ هَذَا لَمَكْرٌ مَكَرْتُمُوهُ فِي الْمَدِينَهًِْ لِتُخْرِجُوا مِنْهَا أَهْلَهَا» (اعراف/123) و «وَ قَالَ نِسْوَهًٌْ فِي الْمَدِينَهًِْ امْرَأَتُ الْعَزِيزِ تُرَاوِدُ فَتَاهَا عَنْ نفْسِهِ» (يوسف/30)؛ و گاهى مراد از آن مدينهًْ الرسول است كه ابتدا به نام يثرب خوانده مي شد و پس از هجرت رسول اکرم صلّى الله عليه و آله و بازسازیِ آن با اصول جدیدِ مبتنی بر وحی الهی، مدينه نامیده شد؛ مانند آیه «مَا كَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَهًِْ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنِ النَّبِیِّ»(توبه/120) و «يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَهًِْ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزَّ مِنْهَا الْأَذَلَّ»(منافقون/8).
2. بلد
بلد در لغت به قطعه ای از زمین آباد و حتی غیر آباد گفته می شود. برخی نیز به جای آباد اطلاق کرده اند. البته بعضی نیز فراوانی جمعیت را ملاک تعریف بلد دانسته است. بلد در متون دینی با تعابیری مثل بلد طیّب، حی، آمن و أمین توصیف شده است. این اوصاف در ادامه به طور مجزا ذیل مبحث اوصاف شهر مطلوب اسلامی بررسی شده است.
3. قریه
قریه یکی از کانون های جمعیتی و معماری شهر اسلامی به شمار می رود که برای آن تعاریف و ملاحظات فراوانی در متون معتبر و نظرات دانشمندان اسلامی آمده است. این فراوانی گاهی در حد تعارض و ناهمگونی است و ابهام هایی را ایجاد می کند؛ در جایی با مدینه یا بلد معادل گرفته شده و گاهی هم با قریه و رُستاق هم سیاق گشته است. از طرفی تفاسیر نامطمئنی از سوی علمای لغت و مفسران قرآن در مورد آن به میان آمده است. به هر حال معانی و تفاسیر ذکر شده برای قریه عباتند از:
الف. قریه یعنی مکانی که تعدادی از افراد انسان در مجتمع بنایی گرد هم آمده باشند.
ب. در اندیشه برخی هم مکانی است که بر بناهایی مشتمل است.
ج. در نظر عده ای نیز بر جمعیتی اطلاق می شود که در مکانی گرد هم آمده باشند. بودن و نبودن ساختمان در نقطه تجمع تأثیری در اصل تعریف ندارد از این رو به مراکز استقرار ایلات و عشایر در دشت و صحرا نیز می توان قریه اطلاق نمود.
هـ . در تعریف دیگری از قریه آمده است که عبارت است از مجموع منازلی که ترکیبی هستند از سقف و دیوار و سایر اجزای بنایی.
و. قریه بناهای طراحی و ساخته شده در حال سکونت را می گویند.
ز. در نظر برخی از مفسران نیز عبارت است از محل سکونت عده ای که براساس وفاق جمعی جمعیتی را شکل داده اند، اعم از این که در شهر باشند یا روستا.
ح. در نظر برخی از محققان نیز با بلد مترادف است به طوری که معنا و مصداق بلد هر چه باشد قریه هم بر آن اطلاق می شود. با تکیه بر این تعاریف از قریه هم نقطه نظر جمعیتی مورد توجه و تعریف قرار گرفته است و هم از جهت تراکم بنایی.
ط. برخی هم آن را این گونه تعریف کرده اند: قریه عبارت است از مجموع محلّی که در آن آبادانی و زراعت بوده و جمعی از مردم به همراه ابزار و وسایل زندگی در آن گرد هم آمده باشند.17
جمع بندیِ این تعاریف، این نکته را مشخص می سازد که برای رسیدن به نقطه مطلوب در تعریف قریه یا روستا، سه راه وجود دارد:
جمع بندیِ این تعاریف، این نکته را مشخص می سازد که برای رسیدن به نقطه مطلوب در تعریف قریه یا روستا، سه راه وجود دارد: 1- یا فقط باید به جمعیت توجه نمود، 2- یا فقط به تجمع بناها، 3- و یا هر دو. به هرحال تأثیر جمعیت و ابعاد آن در شکل گیری روستا به عنوان کانون تجمع افراد انسانی و عملکردهای بنایی قابل انکار نیست و توجه صِرف به آن نیز بدون در نظرگرفتن مکان و محل استقرارش امر شایسته ای به نظر نمی رسد. به این دلیل، از میان تعاریف فوق می توان به تعاریفی تأکید نمود که به هر دو مؤلفه تکیه کرده است مانند تعاریف «الف»، «و»، و «ط»؛ یا باید تعریفی سامان داد که همه جنبه های مثبتِ ذکر شده در تعاریف بالا را داشته باشد؛ این تعریف می تواند به شکل زیر باشد:
قریه عبارت است از مکانی با مجتمع انسانی و بنایی، شامل خانه و سایر ابنیه مورد نیاز او که توسط خودش ساخته شده و امکان زندگی و تأمین نیازهای اولیه و ضروری او مثل کشاورزی، دامداری، و تولید (صنعت) در آن فراهم باشد؛ از این رو توافق جمعی برای سکونت در آنجا به وجود آمده است.
4. رُستاق
رُستاق به مجموعه ای از دهات و روستاها و یا بخش های واقع شده در حومه شهرها اطلاق می شود که از نظر فرهنگی و اجتماعی فقیر و کم محتوا است و در روایات اسلامی اهل آن به دلیل داشتنِ جهالت، به شدت مورد مذمت قرار گرفته است. به عنوان مثال رساتیق مدائن در تاریخ ذکر شده است. جریان جهالت در این مناطق چنان گسترده و فراگیر است که پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله، امام علی علیه السلام را از سکونت در چنین مناطقی نهی فرموده است؛ با این استدلال که بزرگترها در نادانی و جوانانشان در بدخُلقی به سر برده، زنانشان بدحجاب هستند و انسان های دانشمند در میان آنها نظیر گوشتی در میان سگان است.
مذمت و نامطلوب بودن این نواحی چنان زیاد است که یکی از عواقب بی تقوایی در این دنیا، گرفتار آمدن در آن ذکر شده است. یعنی کسانی که از گناهان خویشتن داری نمی کنند، به سکونت در روستاها و زندگی در میان چنان جمعیّتی گرفتار می شوند. و این، عقوبتی پرمشقّت است.
شیخ سَديدِ الدّين محمود حِمِّصي رازی، یکی از دانشمندان برجسته قرن ششم هجری ایران نیز در این زمینه چنین می گوید: «در هر یک از شهر و روستا دو چیز وجود داشت: دانش و ظلم در شهر بود و جهالت و درآمد در روستا بود. ظلم از شهر به روستا و درآمد از روستا به شهر انتقال یافت و در روستا ظلم و جهالت باقی ماند و در شهر نیز دانش و درآمد».
این گفتار در مقام مذمت جهالت های رایج در مناطق روستایی است که همواره در طول تاریخ، اهل و مناطق آن را در فقر و نقص فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نگه داشته است.به هر حال روستا نشینی و حاشیه نشینی با این معنا در اسلام از هیچ مطلوبیت و مشروعیتی برخودار نیست و مورد مذمت واقع شده است.
5. مصر
بنا به آنچه که مشهور است نام شهری در حاشیه جنوبی دریای مدیترانه بوده که آن را مصر یوسف می گویند و امروزه کشوری است که شهرهای زیادی دارد و مصر یوسف بخشی از آن به شمار می رود. البته به شهر بزرگ (البلد العظیم که امروزه به عنوان متروپلیس یا کلانشهر در کشورهای متعدد دنیا شکل گرفته است) نیز مصر اطلاق می شود چنانکه به بصره و کوفه مصران یعنی دو شهر بزرگ گفته شده است.برخلاف رُستاق که از سکونت در آن نهی شده است، در مورد سکونت در مصر یعنی شهرهای بزرگ دستور أکید داده شده است. چنانکه به بصره و کوفه مصران یعنی دو شهر بزرگ گفته شده است. برخلاف رُستاق که از سکونت در آن نهی شده است در مورد سکونت در مصر یعنی شهرهای بزرگ دستور أکید داده شده است.
6. کوره
کوره نیز یکی از تعابیری است که برای مجتمع انسانیِ ساکن در منطقه ای با معماری و ساختار بناییِ خاص اطلاق میشود. البته در برخی موارد معادل مدینه نیز به کار می رود به طوری که شهر (در اینجا مدینه) و مناطق پیرامون آن را کوره گویند.و در برخی جاها هم به مجموع چند نقطه اعم از شهر و روستا اطلاق می شود که در این صورت با واژه دهستان یا شهرستان (که شامل چندین ده یا شهر با مرکز قابل توجه است) معادل می شود.البته کوره به معنای منطقه ای که چندین شهر و روستا را در برگرفته باشد در روایات اسلامی به کار رفته است مانند اینکه اعمال صالـح و دعاهای افراد صالح در یک منطقه بر همه اهالی آن منطقه تأثیر می گذارد.30کوره به این معنا دارای مطلوبیت است ولی به طور صریح شاخص های معماری و شهرسازی برای آن ذکر نشده است و استخراج و استنباط چنین شاخص هایی مستلزم کار تحلیلی و مستقل خواهد بود.
7. مدائن
مدائن از نظر لغت عرب جمع مدینه است و معنایی جز مجموع چند شهر را در بر نداردو در غالب روایات و دعاها نیز به همین معنـا به کار رفته است.اما از نظر تاریخی در حوزه خارج از زبان عربـی یک کلمه مستقل بوده و همچنین در کنار واژه مصر به معنـای کلانشهـری که مجموعه ای از آبادی ها و شهرک ها را در برگرفته باشد اطلاق می شود؛ مانند منطقه مدائنِ ایران قدیم که دارای رُستاق ها و شهرهایی بوده است.البته اگر مجموعه ای از شهرها بوده باشد باز هم در حکم جمع برای مدینه خواهد بود؛ ولی ظاهراً مجموع فقط شهرها نیست بلکه مجموع شهرها، روستاها و چندین آبادی بوده است.
با توجه به تعدّد ملاک و معیار جهت تشکیل مجموعه انسانی برای ریست مؤمنانه به عنوان شهر اسلامی، نمیتوان هیچ یک از تعاریف و تعابیر غربی برای شهر را به راحتی پذیرفت؛ از این رو، باید برایندی جامع از اوصاف و ارزشهای مطلوب اسلامی را برای تعریف و توصیف آن به دست آورد.
ادامه در قسمت سوم.
نگارنده: رحیم قربانی