بیماری نیوکاسل
بیماری نیوکاسل [۱]
مقدمه و مترادفها
بیماری ناشی از عفونت با ویروس بیماری نیوکاسل () بهطور برجسته از نظر شدت متغیر است و این موضوع در اغلب موارد موجب اختلال در تشخیص و نامگذاری بیماری گردیده است. تقسیمبندی اشکال و پاتوتیپهای بیماری براساس یافتههای بالینی بروز یافته در ماکیان بهوسیلة بِرِد و هانسون انجام گرفته است. بر این اساس ۵ شکل مختلف از بیماری نیوکاسل شامل دویل (ویسروتروپیک ولوژنیک)، بیچ (نوروتروپیک ولوژنیک)، بیودت، هیچنر و بینشانة رودهای تعریف شده است. طائون کاذب ماکیان یا طیور، دیستمپر پرندگان، بیماری رانیکت، بیماری تتلو و پنوموانسفالیت پرندگان واژههایی هستند که بهشکل مترادف برای توصیف این بیماری بهکاربرده شدهاند.
سبب شناسی
سویههای تیپ ۱ پارامیکسوویروس پرندگان (APMV1) که در جنس آوولاویروس از تحت خانوادة پارامیکسوویرینه متعلق به خانوادة پارامیکسوویریده قرار دارند.
وقوع و اهمیت اقتصادی
کاربرد گستردة واکسنها امکان ارزیابی صحیح گسترش ویروس بیماری نیوکاسل را در نواحی مختلف جغرافیایی با مشکل مواجه کرده است. بنابراین تعیین گسترش دقیق ویروسهای بیماریزای بیماری نیوکاسل با پیچیدگیهایی روبهروست. اَشکال ولوژنیک و مزوژنیک بیماری در ایالات متحدة آمریکا، کانادا و انگلستان و سایر کشورهای اروپایی نادر است اما در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین دارای گستردگی زیادی هستند. اکثر مناطق پرورش طیور در ایالات متحدة آمریکا، با شکل لنتوژنیک بیماری مواجه میباشند.
ضررهای شدید بهدلیل مرگ و میر، کاهش تولید تخممرغ و کاهش ضریب تبدیل خوراکی در نتیجة مواجهه با ویروس بسیار بیماریزایی نیوکاسل [vvND)[2) اتفاق میاُفتد. شکل لنتوژنیک مسئول بروز خسارات فرسایشگر [۳] در جوجههای گوشتی میباشد که شامل کاهش ضریب تبدیل خوراکی و بالا رفتن میزان مرگ و میر و آلودگی لاشه است. شدت و میزان ضررهای اقتصادی به وضعیت آب و هوا، حضور استرسهای مدیریتی و مواجه شدن با عوامل بیماریزایی همزمان مثل اشریشیاکلی و سایر بیماریهای ویروسی تنفسی و عوامل تضعیف کنندة ایمنی بستگی دارد. هزینه و اثرات واکسیناسیون (استرس تنفسی) بهویژه در زمستان و بهدنبال تضعیف سیستم ایمنی قابل توجه است. همچنین، هزینههای اقتصادی قابل توجهی بهمنظور اعمال ریشهکنی vvND بر تولیدکنندگان و دولتهای مستقر در نواحی آلوده به ویروس بیماری نیوکاسل، تحمیل خواهد شد.
انتقال
ویروس ND بهشدت واگیردار [۴] است. این ویروس هم از طریق استنشاق ذرات آلودة موجود در هوا و هم از طریق دریافت خوراک و بستر آلوده از راه دهان انتقال مییابد.
* امکان انتقال از طریق باد در مسافتهای بیشتر از ۵ کیلومتر وجود دارد.
* تماس مستقیم و غیرمستقیم با مواد آلوده (مدفوع) در موارد نا کافی بودن تدابیر امنیت زیستی باعث انتقال بیماری میشود.
* پرندگان خانگی، گلههایی که بهصورت سنتی نگهداری میشوند و پرندگان وحشی بهعنوان مخزن [۵] ویروس عمل میکنند.
یافتههای بالینی
یافتههای بالینی بسته به نوع پاتوتیپ ویروس متفاوت خواهد بود. ولی فاکتورهای دیگری نیز از قبیل نوع و سن میزبان، وضع ایمنی، عفونتهای همزمان، استرسهای محیطی، نحوة در معرض قرارگیری و دُز ویروس در این رابطه دخیل هستند.
ابتلا به ویروسهای بسیار بیماریزا
تلفات ناگهانی و فراوان در غیاب سایر علایم بالینی بروز مییابد.
شکل ولوژنیک – ویسروتروپیک بیماری نیوکاسل
این شکل از بیماری بهصورت حاد شروع میشود، ۱۰۰ درصد پرندگان گله را درگیر میکند، میزان مرگ و میر بهسرعت افزایش پیدا خواهد کرد (۲۰ درصد در ۲ روز، ۵۰ درصد در ۳ روز، ۸۰ درصد در ۵ روز) و با علایم تنفسی و عصبی همراه میباشد. این شکل از بیماری اغلب با بیحالی، افزایش تنفس و ضعف آغاز و به زمینگیری و مرگ ختم میشود. شاید ادم در ناحیة سر و اطراف چشمها قابل مشاهده باشد. اسهال سبز مکرراً در پرندگانی که سریع تلف نشدهاند دیده میشود. لرزشهای عضلانی، تورتیکولیس، فلج بال و پاها و اُپیستوتونوس شاید قبل از مرگ پرنده مشاهده شوند. در گلههای کاملاً حساس امکان مرگ تمامی پرندگان گله وجود دارد. در برخی از واگیریهای توصیف شده علایم تنفسی غایب بوده ولی در برخی دیگر بهشکل برجسته مشاهده شدهاند. در گلههای تخمگذار تجاری و مادر حساس، کاهش شدید تولید تخممرغ اتفاق میاُفتد و تخممرغهای بدون پوسته بهدلیل وضعیت نامناسب مجرای تناسلی تولید میشوند.
شکل ولوژنیک – نوروتروپیک بیماری نیوکاسل
در ماکیان با شروع ناگهانی بیماری شدید تنفسی که از ۱ یا ۲ روز بعد با علایم عصبی ادامه مییابد مشخص میشود. تولید تخم شدیداً کاهش مییابد ولی اسهال معمولاً مشاهده نمیشود. شیوع بیماری شاید ۱۰۰% باشد ولی تلفات عموماً بهشکل قابل توجه کمتر است. تلفات بالغین تا ۵۰% و جوجههای جوان تا ۹۰% گزارش شده است.
شکل مزوژنیک
میزان شیوع متغیر همراه با بروز علایم تنفسی و عصبی در گلههای درگیر قابل مشاهده است. این شکل از بیماری معمولاً علایم تنفسی ایجاد میکند و بروز علایم عصبی متداول نیست. اُفت ناگهانی تولید تخممرغ در گلههای بالغ حساس همراه باتولید تخممرغهای بدون پوسته مشاهده میشود. تلفات معمولاً کم است (حتی در پرندگان جوان) ولی شاید تحت تأثیر عوامل تشدید کننده قرارگیرد.
شکل لنتوژنیک
از شروعی ناگهانی همراه با میزان درگیری متوسط تا شدید برخوردار است. علایم تنفسی ملایم و خفیف قابل توجه است و میزان مرگ و میر در مواردی که همراه با سایر بیماریها نباشد ناچیز خواهد بود. بیماری نیوکاسل (ND) لنتوژنیک ممکن است مسئول اُفت تولید تخممرغ در گلههای تخمگذار تجاری یا مادری که ایمنی کاملی ندارند، باشد. ولی معمولاً در بالغین باعث بیماری نمیشود.
یافتههای کالبدگشایی
هیچ جراحت پاتوگنومونیکی در هیچ یک از اشکال بیماری قابل مشاهده نیست. شاید جراحات ماکروسکوپیک غایب باشند. بههرحال، حضور جراحات خونریزی دهندة رودهها برای تفریق فُرم ویسروتروپیک از نوروتروپیک مورد استفاده قرار گرفته است. این جراحات بهویژه در مخاطات پیشمعده، سکوم و رودههای کوچک و بزرگ برجسته هستند و در اثر نکروز دیوارة روده و کانونهای لنفاوی موجود در آن بهوقوع میپیوندد. این تغییرات، اختصاصی VVND نیستند و ممکن است در اثر سویههای بسیار بیماریزای[۶] آنفلوانزای پرندگان و ویروسهای vvIBD نیز مشاهده شوند. عموماً جراحتی در سیستم اعصاب مرکزی مشاهده نمیشود. جراحات همیشه در دستگاه تنفس حاضر نیست ولی شاید خونریزیهای مخاطی و احتقان برجستة نای قابل مشاهده باشد. ایرساکولیت حتی پس از عفونت با سویههای Mild نیز شاید مشاهده شود و ضخامت کیسههای هوایی و حضور اگزودای پنیری یا کاتارال در آنها شاید با عفونتهای ثانویة باکتریال همراه باشد.
خونریزی در ملتحمه، نکروز کانونی طحال، اِدِم پاراتراکئال (که عموماً در مدخل قفسة سینه قابل مشاهده است)، حضور محتویات زرده در محوطة بطنی، دژنراسیون یا تحلیل فولیکولهای تخمدانی و خونریزی و تغییر رنگ سایر اندامهای تناسلی نیز شاید مشاهده شوند.
جراحات میکروسکوپی
بهدنبال تجویز سویههای لنتوژن و ولوژن ویروس بیماری نیوکاسل به روش آئروسول، تغییرات هیستوپاتولوژیک مشابه در نای ماکیان نشان داده شده است. آنسفالومیلیت غیر چرکی، کانونهای سلولهای گلیال و نفوذ اطراف عروقی لنفوسیتها در بافت مغز قابل مشاهده هستند ولی معمولاً جراحتی در مُخ مشاهده نمیشود. در سیستم لنفاوی، ناپدید شدن بافت لنفاوی و هیپرپلازی سلولهای فاگوسیتیک تکهستهای در اُرگانهای مختلف بهویژه کبد گزارش شده است. خونریزی و نکروز بافت لنفاوی مخاطی در برخی از اشکال بیماری مشاهده میشود.
تشخیص
جداسازی وتعیین هویت عامل مسبب: جداسازی مستقیم پادگنهای ویروس: در این راستا میتوان از روشهای ایمونوهیستولوژیک مانند ایمونوفلوئورسانس و ایمونوپروکسیداز برای شناسایی اختصاصی پادگنهای ویروسی در بافتهای مختلف استفاده کرد.
جداسازی و تعیین هویت ویروس بهکمک تخممرغهای جنیندار ماکیان در سن ۱۱-۹ روزگی یا در کشت سلولی بهمنظور انجام تشخیص قطعی ضروری است. شناسایی و تعیین خصوصیات ویروس بهوسیلة آزمایشگاهی مجهز نیز در راستای تأیید تشخیص مورد نیاز است.
آزمونهای سرمشناسی گذشتهنگر [۷] (الایزا، HI و خنثیسازی ویروس یا سرم) حضور پادتنهای ضد ویروس را ثابت میکنند که بیانگر مواجهة قبلی با ویروس بیماری نیوکاسل است. همچنین، با توجه به سطح عیارهای بهدست آمده امکان تفریق عفونتهای فیلدی از واکسیناسیون وجود خواهد داشت.
پیشگیری
راهکارهای مرسوم واکسیناسیون
* در مزارع گوشتی از طریق واکسیناسیون جوجههای یکروزه با واکسن B1 هیچنر بهروش قطرة چشمی و بهدنبال آن تکرار واکسیناسیون بهروش آشامیدنی یا اسپری، عفونت با ویروسهای ولوژنیک قابل پیشگیری است.
* استفاده از ترکیب ویروس زنده و پادتنهای مکمل آن [۸] به روش تزریق داخل تخممرغ [۹] در ۱۸ روزگی دورة جنینی در کشورهایی که این واکسن موجود است، محافظت کننده خواهد بود
* واکسنهای نوترکیب توسعه یافته با استفاده از ویروسهای آبله و HVT بهعنوان حامل، که دارای پروتئین (F) NDV هستند نیز از طریق تزریق داخل تخممرغ یا بهروش زیرجلدی قابل تجویز هستند.
* عفونت مرغان مادر با ویروسهای لنتوژنیک، از طریق تجویز واکسن B1 هیچنر در ۱۰ روزگی بهروش قطرة چشمی قابل پیشگیری است. نوبتهای بعدی واکسیناسیون شامل ۲۴ روزگی و ۸ هفتگی با B1 هیچنر یا لاسوتا در آب آشامیدنی بدون کلر و بهدنبال آن تجویز واکسن کشتة چندگانه و روغنی در ۲۰-۱۸ هفتگی است. یک مرحله واکسیناسیون اختیاری در ۴۵ هفتگی از طریق تجویز یک واکسن غیرفعال روغنی، عیار پادتنهای مادری منتقل شونده را افزایش خواهد داد، البته این موضوع به سطح عیار گله، میزان خطر در معرض قرارگیری با ویروسهای فیلد و سایر فاکتورهای مرتبط با پرورش، بستگی خواهد داشت.
* سویة واکسینال V که موتانتی از NDV است نیز در بعضی مناطق، بهمنظور واکسیناسیون گلههای خانگی و روستایی استفاده میشود.
بسته به خطر عفونت، حدت عامل ایجاد کننده، نوع سیستمهای مدیریتی و فاکتورهای اقتصادی میتوان از برنامههای واکسیناسیون متنوعی بهره برد. برای مثال در کشورهایی که vND بهصورت همهگیر حضور دارد، برنامههای شدید واکسیناسیون اعمال میشود. در یک روزگی همزمان با تجویز زیرجلدی واکسن کشته، واکسنهای زندة تخفیف حدت یافته نیز بهروش قطرة چشمی مورد استفاده قرار میگیرند. معمولاً ۱۰ روز پس از آن نیز تجویز واکسن B1 هیچنر یا لاسوتا بهروش اسپری در جوجههای گوشتی توصیه میشود. ایمنسازی مرغان مادر در برخی از کشورها ممکن است با سویههای واکسینال مزوژنیک صورت گیرد. هرچند این حالت زمانی مناسب خواهد بود و قابل توجیه میباشد که پرندگان قبلاً با یک یا چند واکسن لنتوژنیک واکسینه شده باشند.
درمان
درمان اختصاصی و قطعی بیماری ممکن نیست بااینحال شاید بتوان از راهکارهای زیربهاینمنظور بهره برد:
* تجویز واکسنهای زندة بیماری نیوکاسل از جمله واکسن B1 در شرایطی که شواهد حاکی از ابتلای کمتر از ۱۰% از پرندگان گله به بیماری است. این اقدام از طریق اعمال اینترفرانس و اشغال سریع گیرندهها، از عفونت پرندگان سالم گله با ویروسهای بیماریزای فیلد ممانعت خواهد کرد.
* افزایش دمای سالن بهمیزان ۳-۲ درجة سانتیگراد
* کاهش استرسهای محیطی
* تجویز ترکیبات اشتهاآور از قبیل فرآوردههای واجد ویتامینهای گروه B شامل کیمیا ب کمپلکس®
* بهرهگیری از فرآوردههای متسع کنندة مجاری تنفسی بهمنظور تسهیل تنفس پرندگان بیمار از قبیل کیمیا منتول هگزین® و منتوفورت – E®
* تجویز آنتیبیوتیکهای مناسب و وسیعالطیف از قبیل کیمیاکوزامیکسپلاس®، کیمیافوسباک®، کیمیاکُلرتتراسایکلین ۲۰®، کیمیاسایکلین ۲۰®، کیمیاداکسی ۵۰®، کیمیالینکو- اس® و کیمیاسینوتریم® بهمنظور کنترل عفونتهای ثانویه. باید توجه داشت که قبل از انتخاب آنتیبیوتیک مناسب بهمنظور تجویز، انجام آزمون تعیین حساسیت دارویی در مورد جدایههای باکتریایی جداسازی شده از جراحات الزامی است.