دعای الصحیفه همراه با متن و ترجمه دعا
سرور همه دعاهای عالم
دعا جبرئیل ( دعاعظیم الشأن رفیع المنزله یقضی الحوائج بمشیئة الله )
در کتاب شریف و با برکت مهجالدعوات مرحوم سیدبن طاووس، دعای شریفی با برکات بسیار و آثار فوقالعاده از مولیالموالی امیرالمؤمنین (ع) نقل نموده که سزاوار است شیعیان آن حضرت از آن غافل نباشند و در مشکلات دنیا و آخرت و مسائل فردی و اجتماعی از آن بهره گرفته به نتیجه مطلوبشان برسند و از خیر این جهان و آن جهان بهرهمند گردند.
اما توصیف نتایج و آثار آن که در روایت بیان گردیده است:
مرحوم سید روایت نموده از حضرت علی (ع) که ایشان از حضرت رسول (ص) نقل نمودند که حضرت رسالت (ص) فرمودند: جبرئیل نزدم آمد در حالیکه در پشت مقام ابراهیم (ع) مشغول نماز بودم. پس از اتمام نماز از خداوند متعال تقاضای مغفرت برای امت خود نمودم. جبرئیل گفت: یا رسولا... بسیار به امت خود علاقمند میباشی و میترسی از خطاهایشان.
خداوند به بندگانش رحیم است. حضرت میفرماید آری ای برادر جبرئیل! تو نیز مورد علاقه من و امت من میباشی. اکنون دعایی را بیاموز که امت من بعد از من با قرائت آن و نائل شدنشان به مقاصد خود مرا یاد نمایند. جبرئیل عرضه میدارد: یا رسولا... توصیه میکنم که امر فرمایی امت خود را هر ماه سه روز ایام البیض را که سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم هر ماه است روزه را فراموش ننمایند و نیز امر فرمایی آنها را تا خداوند متعال را به این دعای شریف بخوانند و این دعایی است که حاملان عرش به برکت این دعا عرش الهی را حمل میکنند و من به برکت آن از آسمانها به زمین فرود میآیم و از زمین به آسمان صعود مینمایم و این دعا به دربهای بهشت و جای جای بهشت مرقوم و نوشته شده است و با این دعا دربهای بهشت گشوده میشود و به برکت این دعا خلق خداوند در روز قیامت محشور میشوند به امر الهی.
و هر یک از امت شما این دعا را قرائت کند خداوند عذاب قبر را از او برداشته و به برکت آن از بدی روز قیامت و از آفات دنیا در امن قرار خواهد گرفت و از عذاب آتش جهنم نجات خواهد یافت.
رسول اکرم (ص) فرمود: از جبرئیل سوال نمودم که ثواب این دعا را بیان دارد.
او چنین گفت: یا رسولا...سؤال نمودی از چیزی که قدرت توصیف آن را ندارم زیرا قدر آن را خداوند متعال داند و بس. و اگر تمام درختان قلم باشد و دریاها مرکب و جمیع خلائق نویسنده، قادر نخواهند بود ثوابی که خداوند کریم به قرائتکننده این دعا عطا میفرماید بنویسند.
اینک مقداری از آن بیان میشود. چنانچه بندهای اسیر و عبد دیگری باشد به قصد آزادی خود این دعا را قرائت کند خداوند متعال او را از سختی عبودیت و اسارت بندگی خلاص خواهد نمود. چنانچه مغموم و گرفتاری آن را بخواند، خداوند هم و غم او را برطرف میگرداند و اگر حاجتی را انسان طا��ب باشد و برای رفع آن این دعا را بخواند خداوند متعال حاجت او را برآورده و نیازش را مرحمت میفرماید چه آن حاجت دنیوی باشد و یا اخروی، مادی باشد یا معنوی انشاءا...
و او را از مرگ ناگهانی (سکته) حفظ فرماید و از هراس قبر او را ایمن و حفظ سازد و از فقر در دنیا او را محفوظ نماید و به او قدرت و مقام شفاعت از دوستانش در روز قیامت عطا فرماید در حالیکه آن روز سخت و هولناک و پر هراس خندان باشد و به برکت این دعا به بهشت دارالسلام واردش نمایند و خداوند متعال او را در غرفههای آن مقام والا ساکن فرماید در حالیکه ملبس به لباسهای جنان باشد و چنانچه شخصی روزه بدارد و این دعا را بخواند خداوند ثوابی را که به جبرئیل علیهالسلام و میکائیل علیهالسلام و اسرافیل علیهالسلام و عزرائیل علیهالسلام و ابراهیم خلیل (ع) و عیسی (ع) و شما ای رسول گرامی (ص) عطا فرموده به او عطا خواهد فرمود.
رسول اکرم (ص) میفرماید: در شگفت بودم که جبرئیل گفت: یا محمد (ص) هر یک از امت شما در مدت عمرش یکبار این دعا را بخواند خداوند او را در روز قیامت در حالی محشور مینماید که صورتش مانند ماه شب چهارده میدرخشد و مردم گمان میکنند یکی از انبیاء است. پس جبرئیل ادامه داد و گفت: یا محمد (ص) چنانچه شخصی پنج بار موفق شود به قرائت این دعا، من جبریئل با اسبی از اسبهای بهشتی در کنار قبر او در روز رستاخیر آماده خواهم بود که به مجرد زنده شدن و حشر او را بدون تأمل در مواقف حساب و بدون توقف در هیچ مکانی به مقام عالی در دارالنعیم در جوار وجود نازنین شما ای محمد (ص) فرود آورم و سا کن نمایم و من جبرئیل ضامن هستم برای کسی که موفق به خواندن این دعا شود چه زن و چه مرد که خداوند او را عذاب نفرماید اگرچه گناهان او بیشتر از کف دریاها و افزونتر از قطرات باران و برگ درختان و عدد مردم اهل بهشت و جهنم باشد.
و هر کس موفق شود به خواندن این دعا شود ثواب حج واجب و عمره مقبوله بنویسند و هر کس در هنگام خواب با طهارت و پاکیزگی پنج بار این دعا را قرائت کند شما را در خواب میبیند در حالیکه او را بشارت به بهشت میدهید و چنانچه شخصی گرسنه و تشنه باشد و برای رفع آن غذا و آبی نداشته باشد و یا مریض باشد و دارویی برایش فراهم نباشد به برکت قرائت این دعا خداوند او را از تشنگی و گرسنگی و مرض نجات خواهد داد و حوائج دنیا و آخرت او را عطا خواهد فرمود.
و هر کس چیزی از او دزدیده باشند وضو بسازد و چهار رکعت یا دو رکعت نماز بخواند و در هر رکعت بعد از حمد سوره اخلاص را دو مرتبه بخواند و پس از سلام نماز این دعا را بخواند و نوشته این دعا را مقابل یا زیر سرش بگذارد خداوند متعال مشرق و مغرب را درهم نموده و مفقود شده او را به او بازگرداند و چنانچه شخصی دشمن داشته باشد و موفق شود این دعا را برای دفع او بخواند خداوند متعال او را در حفظ و امن محکم خود قرار میدهد که احدی به او ضرر نمیتواند برساند و هرکس دارای قرض باشد به برکت قرائت این دعا دِین او ادا خواهد شد آنهم به سهولت انشاءا... تعالی.
آگاه باشید که هر مؤمن مخلصی با اخلاص کامل آنرا قرائت کند و از خداوند بخواهد که کوه به حرکت درآید و یا آب در زیر پایش محکم و سفت و جامد شود هر آینه به مقصود خود خواهد رسید زیرا در این دعا اسم اعظم الهی مستور است و سزاوار نیست کسی که ایمان به خداوند و اولیائش دارد اجازه دهد در قلبش کوچکترین وسوسه و تردیدی در باره عظمت و خواص این دعای شریف پیدا شود زیرا خداوند به هر کس که اراده فرماید او را عطای بیحساب عنایت خواهد فرمود و رسول اکرم (ص) فرمودند: در هر جنگی که با دشمنان داشتم و این دعا را خواندم به برکت آن پیروزی نصیب مؤمنین گشت و نیز فرمودند: کسی که موفق شود به مداومت بر آن به او نور اولیاء عطا میشود و هر مشکلی برایش آسان و آسانی آسانتر خواهد شد.
متن دعای الصحیفه
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
سُبْحانَ الله الْعظیمِ وَ بِحَمْدِهِ (این جمله را سه مرتبه باید بگوید و سپس دعا را بخواندJ)
سُبْحانَهُ مِنْ إلهٍٍ ما اَمْلَکَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ مَلیکٍٍ ما اَقْدَرَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ قَدیرِ ما اَعْظَمَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ عَظیمٍ ما اَجَلَّهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ جَلیلٍ ما اَمْجَدَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ ماجِدٍٍ ما اَرْفَهُ وَ سُبْحانَهُ مَنْ رَؤفٍ ما اَعَزَّهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ عَزیزٍ ما اَکْبَرَهُ وَ ماجِدٍ ما اَرْءَفَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ اَعَزَّهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ عَزیزٍ ما اَکْبَرَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ کَبیرٍ ما اَقْدَمَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ قَدیمٍ ما اَعْلاهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ عالٍ ما اَسْناهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ سِنّیٍ ما اَبْهاهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ بَهیًّ ما اَنْوَرَه وَ سُبْحانَهُ مِنْ مُنیرٍ ما اَظْهَرَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ ظاهِرٍ ما اَخْفاهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ خَفیًّ ما اَعْلَمَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ عَلیمً ما اَخْبَرَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ خَبیرٍ ما اَکْرَمَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ کَریمٍ ما اَلْطَفهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ لَطیفٍ ما اَبْصَرَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ بَصیرٍ ما اَسْمَعَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ واسِعٍ ما اَجْوَدَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ جوادٍ ما اَفْضَلَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ مُفْضِلٍ ما اَنْعَمَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ مَنْعِمٍ ما اَسْیَدَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ سَیّدٍ ما اَرْحَمَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ رَحیمٍ ما اَشَدَّهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ شَدیدٍ ما اَقْواهُ وَ سُبْحانَهُ مَنْ قَویًّ ما اَحْکَمَهُ وَ سُبْحانَهُ مَنْ حَکیمٍ ما اَبْطَشَه وَ سُبْحانَهُ مِنْ باطِشٍ ما اَقْوَمَه وَ سُبْحانَهُ مِنْ قَیّومٍ ما اَحْمَدَه وَ سُبْحانَهُ مِنْ حمیدٍ ما اَدْوَمَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ دائِمٍ ما اَبْقاهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ باقٍ ما اَفْرَدَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ مالِکٍ ما اَوْلاهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ وَلیًّ ما اَعْظَمَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ عَظیمٍٍ ما اَکْمًلَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ کامِلٍ ما اَتَمَّهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ تامًّ ما اَعْجَبَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ عَجیبٍ ما اَفْخَرَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ فاخِرٍ ما اَبْعَدَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ بَعیدٍ ما اَقْرَبَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ قَریبٍ ما اَمْنَعَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ مانِعٍ ما اَغْلَبَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ غالِبٍ ما اَعْفاهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ عَفْوًّ ما اَحْسَنَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ مُحْسِنٍ ما اَجْمَلَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ جَمیلٍ ما اَقْبَلَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ قابِلٍ ما اَشْکَرَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ شَکورٍ ما اَغْفَرَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ غَفُورٍ ما اَکْبَرَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ کَبیرٍ ما اَجْبَرَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ جَبّارٍ ما اَدْیَنَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ دَیّانٍ ما اَقْضاهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ قاضٍ ما اَمْضاهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ ماضٍ ما اَنْفَذَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ نافِذٍ ما اَرْحَمَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ رَحیمٍ ما اَخْلَقَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ خالِقٍ ما اَقْهَرَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ قاهِرٍ ما اَمْلَکَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ مَلیکٍ ما اَقْدَرَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ قادِرٍ ما اَرْفَعَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ رَفیعٍ ما اَشْرَفَه وَ سُبْحانَهُ مِنْ شَریفٍ ما اَزْرَقَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ رازِقٍ ما اَقْبَضَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ قابِضٍ ما اَبْسَطَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ باسِطٍ ما اَهْداهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ هادٍ ما اَصْدَقَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ صادِقٍ ما اَبْدَئَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ بادِءٍ ما اَقْدَسَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ قُدُّسٍ ما اَطْهَرَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ طاهِرٍ ما اَزْکاهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ زَکیًّ ما اَبْقاهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ باقٍ ما اَعْوَدَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ عَوّادٍ ما اَفْطَرَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ فاطِرٍ ما اَرْعاهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ راعٍٍ ما اَعْوَنَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ مُعینٍ ما اَوْهَبَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ وَهّابٍ ما اَتْوَبَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ تَوّابِ ما اَسْخاهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ سَخیًّ ما اَبْصَرَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ بَصیرٍ ما اَسْلَمَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ سَلیمٍ ما اَشْفاءُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ شافٍ ما اَنْجاهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ مُنْجٍ ما اًَبَّرَه وَ سُبْحانَهُ مِنْ بارٍ ما اَطْلَبَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ طالِبٍ ما اَدْرَکَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ مُدْرِکٍ ما اَشَدَّهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ شَدیدٍ ما اَعْطَفَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ مُتَعَطَّفٍ ما اَعْدَلَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ عادِلٍ ما اَتْقَنَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ مُتْقِنٍ ما اَحْکَمَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ حَکیمٍ ما اَکْفَلَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ کَفیلٍ ما اَشْهَدَهُ وَ سُبْحانَهُ مِنْ شَهیدٍ ما اَحْمَدَهُ وَ سُبْحانَهُ هُوَ اللهُ الْعظیمِ وَ بِحَمدِه وَ الْحَمْدُلله وَ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ اَکْبَرُ وَ للهِ الْحَمْدُ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّهَ اِلاّ بِاللهِ الْعظیمِ دافعُ کُلَّ بَلِیَّهٍ وَ هُوَ حَسْبی وَ نِعْمَالْوَکیلْ ((حدایا قبول کن در حق محمدرضا فرزند منظر ))
ترجمه دعای الصحیفه
تسبیح می كنم تسبیح خدایى كه بزرگ است و متلبّسم به حمد او منزه است خدا تعجب می كنم از خدائى كه چه چیز او را مالك گردانیده [و تعجب مىكنم از پادشاهى كه چه چیز توانا نموده است او را] و منزه است او و تعجب است از بسیار قادرى كه او را چیز بزرگ كرده او را و منزه است خدا و تعجب مىكنم از بزرگى كه چه چیز او را جلیل نموده و منزه است او و تعجب است از بزرگى كه چه چیز او را شریف نموده و منزه است خدا و تعجب است از شریفى كه او را چه چیز مهربان نموده و تعجب است از مهربانى كه چه چیز او را عزیز نموده و تعجب می كنم از عزیزى كه چه چیز او را بزرگ نموده و تعجب مىنمایم از بزرگى كه چه چیز او را همیشگى نموده و تعجب است از دائمى كه چه چیز او را بلند نموده و تعجّب است از بلند مرتبهاى كه چه چیز او را رفعت داده و تعجب می نمایم از رفیعى كه چه چیز او را حسن داده و تعجب است از نیكوئى كه چه چیز او را نورانى گردانیده و تعجب است از روشنى كه چه چیز او را ظاهر كرده است و تعجب است از ظاهرى كه چه چیز او را پنهان نموده و تعجب از پنهانى كه چه چیز او را دانا نموده و تعجب است از دانائى كه چه چیز او را خبردار گردانید و تعجب است از خبردارى كه چه چیز او را كریم نموده و تعجب است از بخشندهاى كه چه چیز او را مهربان نموده 5487 و تعجب است از مهربانى كه چه چیز او را بینا گردانیده است و تعجب است از بینائى كه چه چیز او را شنوا نموده است و تعجب است از شنوائى كه چه چیز او را نگاهدارنده گردانیده و تعجب است از نگاهدارندهاى كه چه چیز او را توانگر گردانیده و تعجب است از توانگرى كه چه چیز او را صاحب عطا نموده و تعجب است از دهندهاى كه چه چیز او را بىنیاز گردانیده و تعجب است از بىنیازى كه چه چیز او را صاحب بخشش نموده و تعجب است از بخشندهاى كه چه چیز او را وسعت داده و تعجب است از رزق دهندهاى كه چه چیز او را صاحب بخشش نموده و تعجب است از صاحب بخششى كه چه چیز او را صاحب احسان نموده و تعجب است از صاحب عطیهاى كه چه چیز او را منعم گردانیده و تعجب است از نعمت دهندهاى كه چه چیز او را ستوده گردانیده و تعجب است از ستودهاى كه چه چیز او را رحیم گردانیده و تعجب است از رحمكنندهاى كه چه چیز او را سخت گردانیده و تعجب است از سختگیرى كه چه چیز او را قوّت داده و تعجب است از صاحب قوّتى كه چه چیز او را حلیم نموده [او را حكیم گردانیده] و تعجب است از حلمكنندهاى [حكیمى] كه چه چیز او را صاحب قهر نموده و تعجب است از صاحب قهرى كه او را چه بر پاى داشته و تعجب است از بخود برپائى كه [چه چیز او را حمد كرده و تعجب است از حمد شدهاى] كه چه چیز او را همیشگى نموده و تعجب است از همیشهاى [كه او را چه باقى داشته و تعجب است از باقی اى] كه چه چیز او را بیهمتا نموده و تعجب است از بیهمتائى كه چه چیز او را یكتا نموده و تعجب است از یكتائى كه چه چیز او را مقصود و بىنیاز گردانیده و تعجب است از بىنیازى كه چه چیز او را صاحب ملك نموده و تعجب است از مالكى كه چه چیز او را صاحب اختیار نموده و تعجب است از صاحب اختیارى كه چه چیز او را بزرگ نموده و تعجب است از بزرگى كه چه چیز او را كامل و تمام نموده و تعجب است از كاملى كه چه چیز او را تمام نموده و تعجب است از تمامى كه چه چیز او را نیكو گردانیده و تعجب است از نیكوئى كه چه چیز او را صاحب فخر نموده و تعجب است از فخركنندهاى كه چه چیز او را «1» دور ساخته و تعجب است از دورى كه چه چیز او را نزدیك ساخته و تعجب است از نزدیكى كه چه چیز او را غالب و قوى گردانیده و تعجب است از غلبهكنندهاى كه چه چیز او را مسلّط نموده و تعجب است از مسلّطى كه چه چیز او را عفوكننده نموده و تعجب است از عفوكنندهاى كه چه چیز او را احسانكننده كرده و تعجب است از احسانكنندهاى كه چه چیز او را نیكوكار نموده و تعجب است از نیكوكارى كه چه چیز او را قبول توبهكننده نموده و تعجب است از قبول توبهكنندهاى كه چه چیز او را جزا دهنده نموده و تعجب است از جزا دهندهاى كه چه چیز او را صاحب مغفرت نموده و تعجب است از آمرزندهاى كه چه چیزى او را بزرگ نموده است و تعجب است از بزرگى كه چه چیز او را صاحب جبروت نموده و تعجب است از صاحب جبروتى كه چه چیز او را جزا دهنده نموده و تعجب است از جزا دهندهاى كه چه چیز او را حاكم گردانیده و تعجب است از حكمكنندهاى كه چه چیز حكم او را ممضى نموده و تعجب است از حاكمى كه چه چیز جارى نموده امر او را و تعجب است از جارى در حكمى كه چه صفت صاحب رحم نموده او را و تعجب است از رحمكنندهاى كه چه صفت خلقكننده گردانیده او را و تعجّب است از خلقكنندهاى كه چه چیز او را صاحب غلبه نموده تعجب است از غلبه نمایندهاى كه چه امر او را صاحب مملكت نموده و تعجب است از صاحب مملكتى كه چه صفت او را صاحب قدرت نموده و تعجب است از توانائى كه چه چیز او را بلند مرتبه نموده و تعجب است از بلند مرتبهاى كه چه صفت او را شریف گردانیده و تعجب است از صاحب شرفى كه چه امر او را رزق دهنده گردانیده و تعجب است از روزى دهندهاى كه چه چیز او را نگاه دارنده رزق او را و تعجب است از نگاه دارنده رزقى كه چه چیز او را روزى بخشنده نموده و تعجب است از روزى گسترانندهاى كه چه چیز راهنما گردانیده او را و تعجب است از راهنمائى كه چه چیز او را راستگوى نموده و تعجب است از راستگوئى كه چه چیز او را ظاهر گرانیده و تعجب است از ظاهرى كه چه چیز منزّه از عیبها نموده او را و تعجب است از منزّهى كه چه چیز او را پاكیزه [ظاهر] نموده و تعجب است از پاكیزهاى [آشكارى] كه چه چیز او را پاك نموده و تعجب است از پاكى كه چه چیز باقى داشته او را و تعجب است از باقىاى كه چه چیز او را اعادهكننده نموده و تعجب است از اعادهكنندهاى كه چه چیز او را خلقكننده نموده و تعجب است از خلقكنندهاى [كه چه چیز او را نگاهدارنده نموده و تعجب است از نگاهدارندهاى كه چه چیز او را یارى كرده و تعجب است از یارىكنندهاى] كه چه چیز او را صاحب بخشش كرده و تعجب است از بسیار بخشندهاى كه چه چیز او را توبه قبولكننده نموده و تعجب است از توبه قبولكنندهاى كه چه چیز او را صاحب كرم نموده و تعجب است از صاحب كرمى كه چه چیز او را یارىكننده [بینا] نموده و تعجب است از یارىكنندهاى [بینائى] كه چه چیز او را سالم گردانیده و تعجب است از سالمى كه چه چیز او را شفا دهنده نموده و تعجب است از شفا دهندهاى كه چه چیز او را خلاصكننده نموده و تعجب است از نجات دهندهاى كه چه چیز نیكوكار نموده او را و تعجب است از نیكوكارى كه چه چیز او را طلبكننده نموده و تعجب است از طلبكنندهاى كه چه چیز او را صاحب ادراك نموده و تعجب است از ادراككنندهاى كه چه چیز او را قوى گردانیده و تعجب است از صاحب قوّتى كه چه چیز او را مهربان كرده و تعجب است از مهربانى كه چه چیز عادل نموده و تعجب است از عادلى كه چه چیز امر او را محكم نموده و تعجب است از محكمكنندهاى كه چه چیز او را داناى با تدبیر نموده و تعجب است از حكیمى كه چه چیز او را كفیل و ضامن گردانیده و تعجب است از ضامنى كه چه چیز او را دانا گردانیده [و تعجب است از دانایى كه چه چیز او را با ستایش نموده خ. ل.- و تعجب است از دانایى كه چه چیز او را با رابطه كرده است و تعجب است از با رابطهاى كه چه چیز او را كافى كرده است و تعجب است از كافىاى كه چه چیز او را حسابكننده قرار داده و تعجب است از حسابكنندهاى كه چه چیز او را تام و كامل كرده و تعجب است از تام و كاملى كه چه چیزى او را قدیمى گردانیده] و او را تسبیح می کنم تسبیح كردنى اوست خداى بزرگ و متلبّسم به سپاس او و همه حمد از براى خداست و معبودى مگر خدا نیست و خدا بزرگتر است از آنكه بوصف درآید و از براى خداست حمد و نیست حركتى و نه توانائى مگر بخداى بلند مرتبه بزرگ دفعكننده هر بلائى. و اوست كافى مرا و نیكو معتمد است او