مشاوره سرمایه پذیری اشخاص حقیقی و حقوقی
جدب سرمایه گذار و خیرین اگر یک میلیون دلار داشتم چه می کردم حامیان جامعه زنان بی سرپرست خدا همیشه با من است
مشخصات
- سرمایه گذاران :
- خیرین
- حامیان :
- جامعه زنان بی سرپرست
- اندیشمندان :
- آینده نگر
توضیحات خدمت
اگر یک میلیون دلار داشتم چه می کردم
داستانی که می خوانید واقعیتی را در بارۀ یک ضرب المثل قدیمی بازگو می کند » :اگر اراده ای باشد راهی وجود دارد« این سخن معلم و روحانی بزرگ فرانک گونزالس است.
وقتی دکتر گونزالس به کالج می رفت در نظام آموزشی اشتباهات فراوانی را احساس کرد. به
عیوبی برخورد که می خواست آنها را برطرف سازد. برای رسیدن به این مهم باید سرپرستی
یک کالج را به دست گیرد. او تصمیم گرفت کالج جدیدی بنا نهد تا عقاید خود را بی آنکه تحت
تاثیر روشهای ارتدوکس فلج شود به مرحلۀ اجرا بگذارد.
او برای اجرای برنامۀ خود به یک میلیون دلار احتیاج داشت . چگونه می توانست به این پول دست یابد ؟ این سوال فکر و ذهن این واعظ جوان را اشغال کرده بود اما ظاهراً پیشرفتی حاصل نمی شد. او همه شب قبل از خواب به آن می اندیشید؛ این خواسته را به هر جا که می رفت با خود می برد. آن را همیشه در ذهن خود داشت تا اینکه به وسواسی تبدیل شد.
گونزالس ، فیلسوف و واعظ بزرگ مانند همۀ کسانی که در زندگی موفق می شوند دریافت که
داشتن هدف مشخص و قطعی نقطه شروعی است که باید همه از آن بیازماید . او در عین حال
می دانست که داشتن عزم و اراده راسخ همراه با میل سوزان برای تبدیل میل به معادل مالی
آن لازم است.
او از همه این واقعیتها با خبر بود با این حال نمی دانست که کجا و چگونه می تواند این یک
میلیون دلار را به دست آورد. می توانست تسلیم شود و بگوید نظریه من جالب است اما با آن
کاری نمی توانم انجام دهم زیرا هرگز نمی توانم این یک میلیون دلار را تدارک ببینم. اگر خیلی ها
جای او بودند چنین کاری می کردند اما نظر دکتر گونزالس چیزی دیگر بود. آنچه او گفت و کرد
به قدری مهم هستند که از شما دعوت می کنم به سخنان او گوش فرا دهید.
او می گوید : » شنبه بعداز ظهری در اتاقم نشسته بودم و به این فکر می کردم که چگونه می توانم برای اجرای برنامه ام این پول را تهیه کنم. مدت حدود دو سال فکر کرده بودم اما جز اندیشیدن کار دیگری صورت نداده بودم . «
زمان عمل فرا رسیده بود . تصمیم خود را گرفتم ؛ تصمیم گرفتم که این یک میلیون دلار را در مدت یک هفته تهیه کنم . چگونه ؟ این برایم مهم نبود. مهم این بود که این پول را در این مدت تهیه کنم. احساسی از تصمیم و قوت قلب بر من حاکم شد . این احساس را قبلاً تجربه نکرده بودم.
انگار ندایی از درون من می پرسید » چرا مدتها قبل این احساس را در خود ایجاد نکردی ؟ این پول در تمام مدت در انتظار تو بود «
همه چیز به سرعت اتفاق افتاد . به روزنامه ها زنگ زدم و به آنها گفتم که در مراسم عبادت فردا دربارۀ » اگر یک میلیون دلار داشتم چه می کردم « حرف خواهم زد.
بی درنگ دست به کار شدم اما رک و راست بگویم که کار مشکلی نبود . در تمام مدت سال خود را برای این سخنرانی آماده کرده بودم.
هنوز به نیمه شب نرسیده مطلب سخنرانی را نوشته بودم . با خیال راحت به رختخواب رفتم .خود را می دیدم که آن یک میلیون دلار را به دست آورده ام.
صبح زود روز بعد از خواب بیدار شدم . دوش گرفتم ، سخنرانی را خواندم و بعد به درگاه خداوند نیایش کردم که سخنرانی من مورد اجابت قرار گیرد و کسی پول مورد نیاز مرا بپردازد.
هنگام دعا مطمئن بودم که این پول را به دست می آورم . اما مطلب سخنرانی را در منزل به
جای گذاشتم و تنها پشت تریبون سخنرانی بود که این را دانستم.
فرصت مراجعه به منزل و آوردن متن سخنرانی را نداشتم و چه خوب بود که نمی توانستم .ذهن نیمه هوشیار آنچه را که می خواستم در اختیارم گذاشت. در شروع ایراد خطا به چشمانم را بستم و با تمام وجود حرف زدم. نه تنها با حاضرین در مجلس حرف زدم ، بلکه با خداوند حرف زدم. گفتم که اگر یک میلیون دلار می داشتم با آن چه می کردم. گفتم که می خواهم یک موسسه بزرگ آموزشی دایر کنم تا دانشجویان در آن درس بخوانند و علم بیاموزند و ذهن خود را پرورش دهند.
در پایان سخنرانی ، مردی که سه ردیف مانده به آخر سالن نشسته بود از جای خود برخواست
، به سوی میز خطابه آمد. نمی دانستم که چه هدفی دارد. به نزد من آمد و دستش را دراز کرد و گفت : » آقای کشیش ، سخنرانی شما را شنیدم ، مطلب به دلم نشست. تردیدی ندارم که اگر یک میلیون دلار را داشته باشید هر کاری را که بخواهید می توانید بکنید . برای اینکه این اعتقاد را ثابت کنم ، فردا صبح به دفتر من بیایید تا این یک میلیون دلار را به شما بدهم. اسم من فیلیپ آرمور است «.
گونزالس جوان به دفتر آقای آرمور رفت. یک میلیون دلار انتظارش را می کشید. او با این پول موسسه تکنولوژی آرمور را بنیاد گذاشت که امروزه » موسسه تکنولوژی ایلی نویز « نامیده می شود.
این یک میلیوندلار در نتیجه یک نقطه نظر به دست آمد. در پس این نقطه نظر میلی بود که گونزالس جوان آن را به مدت دو سال در ذهن خود پرورش داده بود.
به این حقیقت بزرگ توجه کنید. او این پول را در مدت 16 ساعت پس از آنکه تصمیم قطعی گرفت و برنامه ای برای آن تدارک دید به دست آورد. البته این تجربه منحصر به آقای گونزالس نبود. قبلاً هم کسانی مانند او فکر می کردند اما احتمالا آنچه او را از دیگران متمایز ساخت ذکر این جمله قطعی به خود بود که این پول را در مدت یک هفته به دست خواهد آورد. از آن گذشته اصلی که دکتر گونزالس به کمک آن این یک میلیون دلار را به دست آورد پابرجا و موجود است. شما هم می توانید از آن استفاده کنید. درستی این قاعده امروز هم به قدر سابق خود باقیست.
با تشکر
رضا نوین
مدیر گروه نوین محاسب سیستم
مشاورین اداری مالی و سرمایه گذاری
اگر جزو اشخاصی که ممتاز فکر می کنید زنگ بزنید 09353681528 تلگرام
رضا نوین
مشاور مالی
منتظر تماس شما هستم
•تماس و هماهنگی – رضا نوین
تلگرام و واتساب : 09353681528
آدرس الکترونیکی : Email : Novin_Mohasb@Yahoo.com
همراه تلفن پاسخگوئی مستقیم : 09353681528
سایت اینترنتی : www.parscenter.com/NOVINMOHASEB
کانال تلگرام : https://telegram.me/nmsgroup
وبلاک : http://novinmohaseb.blog.ir