تامین مالی از منابع غیر بانکی برای واحدهای صنعتی و بازرگانی
تامین مالی از طریق بازارپولی و بانکی بسیار هزینه بر و مشکل است و در این فرایندبانکها به عنوان واسطه؛ منابع مالی را از سپرده گذاران دریافت کرده و رقمی بین 14تا30درصد سود؛ روی آن کشیده و به صورت وام پرداخت می کنند. پیشترها تامین مالی بانکی در ایران؛ هزینه کمتری داشت و ارزان تمام می شد اما درچند سال گذشته به دلیل خصوصی شدن بانکهای دولتی؛ معوق شدن 54هزار میلیارد تومان از منابع بانکی و افزایش تورم غیرسمی؛ بانکها به سختی وام می دهند و رانت قابل ملاحظه ای در دریافت وام ایجاد شده که وام گرفتن را بسیار مشکل نموده است.
از سوی دیگر حتی در صورت موفقیت برای اخذ وامهای بانکی؛ الزام به پرداخت سود و اقساط ماهانه داریم که فشارنقدینگی زیادی بربنگاههاایجاد می کندو مدام با استرس و فشار پرداخت قسط و جریمه و معوقات مواجهیم به نحوی که آرامش بنگاهها به هم می ریزد.
تامین مالی فرابورسی؛ تامین مالی با سود صفردرصدی
تامین مالی بورس و فرابورس با تکیه بر اصول و قوانین تجارت و شرکتهای سهامی انجام می شود و باتوجه به قوانین شرکتهای سهامی؛ مسئولیت سهامداران محدود به سهم و آورده آنها به شرکت است. در این شرکتها؛ مسئوليت صاحبان سهام محدود به مبلغ اسمي سهام آنهاست یعنی اگر شرکت بدهی و دیونی بیشتر از سرمایه و آورده سهامداران داشته باشد؛ طلبکاران به سادگی نمی توانند از سایر داراییها و اموال شخصی سهامداران؛ طلب خود را دریافت کنند و برای دریافت طلب باید راه بسیار درازی را طی کنند. از این رو؛ شرکتهای سهامی به سهامداران امکانات زیادی برای فعالیت اقتصادی و کارآفرینی می دهد تا با خیال راحت و بدون ترس از بدهی و ورشکستگی به فعالیت تجاری و اقتصادی در سایه قانون تجارت بپردازند. حداقل سهامدار و اعضای هیئت مدیره شرکتهای سهامی خاص 3 نفر(حقیقی یا حقوقی) و برای شرکتهای سهامی عام 5 نفر است.
یکی از مهمترین مزایای شرکتهای سهامی؛ نقدشوندگی و قابلیت آسان خرید و فروش سهام است به نحوی که در شرکتهای سهامی خاص با مجوز هیئت مدیره و درسهامی عام بدون هیچ مجوزی؛ خرید و فروش سهام آزاد است و هرسهامداری می تواندهرلحظه تمایل داشت؛ سهام خود را فروخته و به پول نقد تبدیل کند.
با توجه به این مزیت؛ سهامدار عمده و اصلی؛ می تواند با فروش بخشی از سهام غیرمدیریتی خودبه دیگران؛ ضمن مشارکت دادن عموم در فعالیتهای اقتصادی؛ تامین مالی با سود صفردرصدی داشته باشد و هیچ الزامی به پرداخت سود علاوه بر اصل قیمت دریافتی سهام ندارد و اقساط ماهانه و سالانه هم پرداخت نمی کند و در سایه قانون تجارت؛ می تواند 90 درصد سود را تا 5 سال در شرکت انباشته نماید و فقط ملزم به تقسیم حداقل 10درصد سود سالانه است.
تامین مالی و مالکیت چندبرابری ضربدری در شرکتهای سهامی
شرکتهای سهامی عام می تواننداز طریق پذیره نویسی و جذب سهامدار در بازارهای اولیه؛ فرابورس و بورس در چند مرحله؛ سرمایه خود را چند برابر کنند و با سرمایه کم؛ مالک چند برابر سرمایه شوند. در این روش بافرض داشتن سهام مدیریت 51 درصدی؛ درهر بارپذیره نویسی افزایش سرمایه به میزان 100درصد یا دو برابر؛ می توانند سرمایه تحت مدیریت خود را دو برابرکنند و با هربار افزایش سرمایه 100 درصدی؛ سرمایه شان 2 برابر می شود و اگر 5 بارافزایش سرمایه و پذیره نویسی 100درصدی داشته باشند، سرمایه تحت مدیریت شان 32 برابر می شود. یعنی به تعداد افزایش سرمایه های 100درصدی؛ در توان 2 ضرب می شود.
مدیریت کل شرکتها با سهام مدیریتی کم
براساس قانون تجارت و شرکتهای سهامی؛ در شرکتهای سهامی خاص و عام؛ انتخاب اعضای هیئت مدیره براساس میزان و تعداد سهم حاضر در مجمع عمومی سالیانه بر اساس فرمول حق رای لازم برای هر عضوهیئت مدیره تعیین می شود. براین اساس هرچند در ظاهربرای حضور در هیئت مدیره و داشتن یک عضودرهیئت مدیره شرکت سهامی عام باید مالک 20 درصد سهام شرکت بود؛ اما با فرمول اعضای هیئت مدیره در صورت حضور تمام یا 100درصد سهامداران در مجمع سالیانه؛ با 16.7درصد سهام شرکت می توان در هیئت مدیره حضوریافت. اگر 80درصد صاحبان سهام در مجمع حضور داشته باشند؛ می توان با داشتن 14.3 درصد سهام به هیئت مدیره راه یافت. اگر 50 درصد صاحبان سهام در مجمع سالانه حضورداشته باشند؛ با 9.3 درصد سهام کل شرکت می توان در هیئت مدیره حضورپیدا رکد. بر این اساس هرچه تعداد سهامداران بیشتر و پراکنده تر باشند می توان با سرمایه کم؛ وارد هیئت مدیره شد و همچنین باسرمایه کم؛ چند برابر سرمایه خود را مدیریت کرد.
در مورد سهام مدیریتی هم چنین اصلی صدق می کند. سهام مدیریتی؛ میان سهامی از کل سهام یا سرمایه شرکت است که با داشتن ان می توان کل مدیریت و حق انتخاب مدیرعامل را در راستای قانون تجارت در دست گرفت. سهام مدیریتی در شرکتهای سهامی عام 5 نفره دارای 3 عضو و در 7 نفره دارای 4 عضور در هیئت مدیره است. میزان سهام مدیریتی بسته به تعداد و پراکندگی سهامداران از 17 تا 51 درصد سهام کل شرکت ؛ متغیر است یعنی با داشتن 17 تا 51 درصد از کل سهام شرکت؛ می توان سهام مدیریتی و مدیرعامل و در حقیقت کل شرکت را در اختیار داشت.
با فرض حضور 100 درصد سهامداران در مجمع عمومی سالیانه می توان با 51 درصدمالک سهام مدیریتی شد. اگر 80 درصد سهامداران در مجمع سالانه حاضر شوند می توان با 41 درصد سهام, سهامدار مدیریتی شرکت شد. اگر 50 درصد سهامداران در مجع سالانه حاضرباشند می توان با 26 درصد سرمایه؛ سهامدار مدیریتی شرکت شد یعنی می توان با 26 میلیارد تومان؛ 100 میلیارد تومان را مدیریت نمود.
مزایا
1. سهولت تأمین مالی شرکتها از طریق بورس
2. افزایش نقدشوندگی سهام و کاهش هزینه سرمایه
3. برخورداری از مشوقهای دولت و بورس مانند معافیت مالیاتی
4. تعیین قیمت سهام و اوراق بهادار شرکت
5. سهولت در تغییر ترکیب سهامداران و انتقالپذیری مالکیت
6. افزایش اعتبار داخلی و بینالمللی
7. آشنایی جامعه با واحدهای اقتصادی و ابزار بازاریابی محصولات شرکت
8. تسهیل وثیقهگذاری سهام توسط سهامداران
9. سهولت تأمین مالی از سامانهی بانکی در مقایسه با شرکتهای غیربورسی
10. ارزیابی مناسبتر از عملکرد مدیریت شرکت
11. ارتقاء سیستمهای اطلاعات حسابداری و کنترلهای داخلی شرکت بهتبع استقرار نظام راهبری شرکتی
12. استفاده از معیاری مناسب جهت مقایسه شرکت با سایر شرکتها در صنعت مشابه و نیز در مقایسه با وضعیت کل صنایع در بین شرکتهای پذیرفته شده در بورس
13. بهبود ساختار مالی و اقتصادی شرکت در نتیجهی رعایت الزامات پذیرش اوراق بهادار