هارمونی و ناهماهنگی شاعرانه، سرچشمهی اورفیسم
متن پیش رو، تاریخچهای کوتاه از جنبش هنری اورفیسم و مروری بر نمایش اخیر موزهی گوگنهایم نیویورک، «هارمونی و ناهماهنگی: اورفیسم در پاریس، ۱۹۱۰-۱۹۳۰» که حول محور آثار مربوط به این جنبش برپا شده است را ارائه میدهد. نمایش مذکور از تاریخ ۸ نوامبر ۲۰۲۴ افتتاح شده و تا تاریخ ۹ مارس ۲۰۲۵ (۱۸ آبان تا ۱۹ اسفند ۱۴۰۳) ادامه خواهد داشت.

سمت راست: آلبرت گلیز | «روی پل بروکلین» | رنگروغن روی بوم | ۱۶۱/۸ در ۱۲۹/۵ سانتیمتر | ۱۹۱۷ و سمت چپ: رابرت دلونی | «برج ایفل سرخ» | رنگروغن روی بوم | ابعاد ۱۲۵ در ۹۰/۳ سانتیمتر | ۱۹۱۱-۱۹۱۲
به زبان ساده میتوان از جنبش هنری اورفیسم (Orphism Movement) بهعنوان شاخهای از کوبیسم یاد کرد. با این وجود، فلسفهی پیدایش و ساختارهای بصری منحصربهفرد اورفیسم توانسته است برای آثار مربوط به این جنبش، جایگاهی مستقل از آثار کوبیستی را در صحنهی هنر مدرن ایجاد کند. خصیصههای آثار اورفیستی تا به امروز ارتباطی شاعرانه با مخاطب ایجاد میکند؛ ارتباطی که شاید بتوان زبان ساختارمحور کوبیسم را خالی از آن دانست.
تفاوت اصلی آثار این جنبش با آثار کوبیستی در استفاده از رنگ خلاصه میشود. از سوی دیگر دلیل اثرگذاری اورفیسم را میتوان در ارتباط مستقیم آن با رونق علمی و پیدایش مدرنیته در اوایل قرن بیستم دانست؛ این هنرمندان روح زمانهی خود را که به سرعت در حال پیشروی بهسوی زندگی مدرن بود، با تأکید بر نمایش نور، رنگ، ریتم موسیقیایی و فرمهای انتزاعی بهنمایش درآوردند.
جنبش اورفیسم در بدو پیدایش با نام «Simultaneism» معرفی شد. این عنوان توسط رابرت دلونِی (Robert Delaunay)، پایهگذار اصلی آن انتخاب شده بود. دلونی در آثار خود با جستوجو میان رنگها و فرمهای متنوع، در پی ایجاد ترکیبی هارمونیک و زیبا با کیفیت موسیقیایی بود. در اوایل قرن بیستم و مدتی پس از جنبش کوبیسم، دلونی بههمراه تعدادی دیگر از هنرمندان ازجمله همسرش سونیا دلونِی (Sonia Delaunay)، فرنان لژه (Fernand Léger)، فرانتیشک کوپکا (František Kupka)، فرانسیس پیکابیا (Francis Picabia)، ژان متزینگر (Jean Metzinger) و... اورفیسم را پایهریزی کردند.
هرچند جنبش اورفیسم در ابتدا به تعداد کمی از هنرمندان فعال در پاریس محدود میشد و تنها چند سال در اوج خود بود، اما توانست اثر چشمگیری بر بسیاری از هنرمندان بگذارد و ماندگار شود. بازتابهای بعدی این شاخه از هنر را میتوان بعدتر در آثار افرادی چون واسیلی کاندینسکی (Wassily Kandinsky)، پل کله (Paul Klee) و مارسل دوشان (Marcel Duchamp) و بسیاری دیگر از هنرمندان دنبال کرد.

سمت راست: مینی جلت (Mainie Jellett) | بدون عنوان | رنگروغن روی بوم | ۷۶ در ۶۴/۶ سانتیمتر | ۱۹۳۸ و سمت چپ: فرانتیشک کوپکا | «صفحههای نیوتون» | رنگروغن روی بوم | ۱۰۰/۳ در ۷۳/۷ سانتیمتر | ۱۹۱۲
پرداختن به خاستگاههای فکری و اجتماعی این جنبش و آثار مربوط به آن از جهت شناخت بهتر و دنبال کردن اثرات آن بر جنبشهای بعدی، اهمیت زیادی دارد. به همین منظور، موزهی گوگنهایم نیویورک به برگزاری نمایشی تحت عنوان «هارمونی و ناهماهنگی: اورفیسم در پاریس، ۱۹۱۰-۱۹۳۰» میپردازد. طی این رویداد مجموعهای از شاخصترین آثار مربوط به جنبش اورفیسم به ارائهی عموم درآمده است.

جاکومو بالا | «عبور عطارد از جلوی خورشید» | آبرنگ مات روی گرافیت روی کاغذ بافتدار چسبیده به بوم | ابعاد ۵۰/۵ در ۶۴/۸ سانتیمتر | ۱۹۱۴
۹۰ اثر حاضر در این نمایش از مجموعهی متعلق به موزهی گوگنهایم و همچنین مجموعههای خصوصی در سراسر ایالات متحده و اروپا گردآوری شدهاند. بسیاری از این آثار برای نخستینبار بهنمایش درمیآیند. تریسی باشکوف (Tracey Bashkoff) و ویوین گرین (Vivien Greene)، کیوریتورهای این نمایش، با رجوع به آرشیوهای تاریخی توانستهاند مجموعهای از برخی قطعات موسیقی کلاسیک و مدرن را که الهامبخش آثار مربوط به جنبش اورفیسم بودهاند گردآوری کرده و آنها را بهصورت فایل صوتی در نمایش ارائه دهند. همچنین تعدادی از اشعار متأثر از این جنبش هنری در کنار نقاشیها ارائه شده است. بدین ترتیب نمایش «هارمونی و ناهماهنگی» علاوهبر تمرکز بر رویکرد تصویری آثار جنبش اورفیسم، توانسته است جنبهی تغزلی آن را نیز بیشازپیش برای مخاطبین قابل لمس کند.
جنبش اورفیسم طیف گستردهای از آثار را دربرمیگیرد؛ از تصاویری که به زبان کوبیستی، به موضوع عناصر شهری میپردازند گرفته تا تصاویری از انتزاع کامل. پویایی و حرکت در مدرنیته، موسیقی، شعر و رقص الهامبخش اورفیستها بودهاند. ایجاد هارمونی کاملی از رنگهای گوناگون و فرمهای متضاد هستهی اصلی هر اثر اورفیسیتی بهشمار میآید. ویوین گرین، کیوریتور نمایش، دربارهی بستر اجتماعی جنبش اورفیسم ذکر میکند: «پیشرفتهای تکنولوژیکی از یک سو شهر را دگرگون ساخته و فکر آرمانشهر را در ذهنیت عام ایجاد کرده است؛ از سوی دیگر اما این جامعهی جدید هرجومرج، آلودگی صوتی و عدم آرامش را نیز در بطن خود دارد».
از دیگر عوامل الهامبخش در ذهن هنرمندان اورفیست، پیشرفتهای علم نجوم در قرن بیستم تلقی میشود. تجلی این منبع الهام را بدون شک میتوان در تأکید هنرمندان این جنبش بر فرمهای دایرهای دنبال کرد؛ اشکال مارپیچی و فرمهای دایرهای که حول یک محور مشترک تصویر میشوند، بهعنوان یکی از شاخصترین موتیفهای اورفیسم شناخته میشوند. ویوین گرین در اینباره به «عبور عطارد از جلوی خورشید، ۱۹۱۴» (Mercury Passing before the Sun)، اثری از جاکومو بالا (Giacomo Balla) اشاره میکند؛ «هنرمند در این اثر یک پدیده نجومی را با یک فرم انتزاعی، در حالت چرخش و به رنگ نارنجی بهتصویر میکشد. جاکومو بالا پس از مشاهدهی این رویداد از طریق تلسکوپ، برای بازگو کردن تجربهی شخصی هیجانانگیز خود از پدیدهای آسمانی، به تکنیکهای بصری اورفیسم روی آورده است».
با وجود جایگاه ویژهای که هنرمندان جنبش اورفیسم توانستند پیدا کنند اما با آغاز جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴، تحولات اساسی در جوامع اروپا و به تبع آن در دنیای هنر صورت گرفت. هرچند این تحولات سیاسیـاجتماعی اثرات عمیقی بر اشکال مختلف هنر داشت، اما دستاوردهای بصری اورفیسم در انتخاب پالت رنگی و انتزاعگرایی نهتنها با موفقیت به دهههای پایانی قرن بیستم و آغاز جنبش مدرنیست راه یافت بلکه الهامبخش جنبشهایی چون سوررئالیسم و اکسپرسونیسم انتزاعی شد و بدین ترتیب توانست ابعاد تازهای از هارمونی و ناهماهنگی شاعرانه را عرضه کند.