سبک در ترجمه
هفت گفتار درباره ترجمه – دکتر کورش صفوی (گفتار هفتم) آموزش, مقالات Want create site? Find Free WordPress Themes and plugins.گفتار هفتم: سبک در ترجمه
در این مقاله کوشش خواهد شد تا پس از ارائه تعریفی از سبک[1] بدان معنایی که در ترجمه شناسی مطرح است، برخی از گونه های آن مورد بررسی قرار گیرد و سپس آنچه از دیدگاه زبانشناسی به عنوان اصول رعایت سبک در ترجمه مورد نظر است، به گونه ای ساده انگاشته بیان شود.
آنچه در این مختصر تحت عنوان سبک مطرح می شود، با تعریفی که از آن در بررسی های ادبی مورد نظر است، کم و بیش متفاوت می نماید. در اینجا منظور از سبک، شیوه بیان متن زبان مبدا است.
سبک یا شیوه بیان یک نویسنده نسبت به موضوع مورد نظر وی دارای ویژگی های خاصی است. به طور کلی سبک یک داستان با سبکی که در نگارش مقاله ای علمی ارائه می شود متفاوت است. زبانی که برای توصیف علمی یک رویداد به کار می رود، با توصیف ادبی همان رویداد و طبعا توصیفی که از آن رویداد برای کودکان ارایه می شود، تفاوت بارزی دارد.
یک نویسنده بر اساس دو عامل موضوع و مخاطب، سبک یا شیوه بیان خاصی را برمی گزیند و در طول متن خود رعایت می کند. هر یک از این سبکها از نظر واژگان، ساخت های دستوری و کاربردهای معنایی با یکدیگر تفاوت دارند. به عبارت ساده تر، کاربرد واژه ها بدان شکلی که در یک متن ادبی قابل رویت است معمولا جایی در یک مقاله علمی ندارد، زیرا اگر نگوییم نادرست به هر حال مضحک است اگر برای نمونه مسوول هواشناسی به هنگام گزارش وضع هوا به جای واژه «آسمان» از «گنبد مینا» استفاده کند و یا دندانپزشکی در مقاله علمی خود به جای استفاده از اصطلاح «ارتدنسی» عبارت «به زنجیر کشیدن مرواریدهای نشسته در قفای غنچه رخ» را به کار برد.
بدین ترتیب می توان گفت که سبک بر اساس موضوع و مخاطب دارای گونه های متفاوتی از یکدیگر است، که خود می تواند به انواعی فرعی تقسیم پذیر باشد:
الف- گونه موضوع مدار
ب- گونه مخاطب مدار
از آمیزش این دو گونه ی اصلی نیز سبک های متنوعی به وجود خواهد آمد.
رعایت سبک متن زبان مبدا در ترجمه، یکی از اجبارات مترجم است. این کار مستلزم شناخت گونه خاصی است که در متون مختلف به کار می رود. مترجم بر اساس تجربه خود در شرایطی خاص، ترجمه معنایی را یعنی توجه به آنچه نویسنده می گوید یا ترجمه ارتباطی را یعنی آنچه برای خواننده قابل درک است، برمی گزیند، اما اختیاری در تغییر سبک ندارد. همانطور که نویسنده نباید مقاله ای علمی را به گونه ای ادبی یا محاوره ای بیان دارد، مترجم نیز نمی تواند در تغییر سبک متن از خود اختیار نشان دهد، زیرا چنین اختیاری به قربانی کردن سبک متن زبان مبدا خواهد انجامید. این مساله به ویژه در میان مترجمانی که خود نویسنده نیز هستند فراوان به چشم می خورد. اینان سبک نگارش خود را بر متن تحمیل می سازند و گاه حتی از این مرحله نیز گامی فراتر می نهند و به دلیل آگاهی کامل از موضوع متن زبان مبدا در طی ترجمه آرای نویسنده را دستکاری می کنند. در چنین شرایطی ترجمه به دست آمده بر اساس نقد علمی ترجمه، برچسب «نادرست» خواهد گرفت.
بدین ترتیب شاید بتوان گفت که در میان ترجمه معنایی یعنی «برگردان نویسنده مدار» و ترجمه ارتباطی یا «خواننده مدار» گونه دیگری نیز به چشم می خورد که می توان عنوان «برگردان مترجم مدار» بر آن نهاد.
برگردان های مترجم مدار به دلیل اطلاعات بیشتری که از سوی مترجم بر متن تحمیل می شود، درک موضوع و آرای نویسنده را مشکل تر می سازد و در برخی از شرایط ممکن است به نامفهومی ترجمه بیانجامد. این مساله به ویژه در متون علمی و تخصصی به نهایت خود می رسد. برای نمونه:
I don’t want to criticize myself with the new ideas of mine.l
وای بر من اگر خواسته باشم با آرای تازه ام خدنگ دشنام را بر قلب خود نشانه روم.
Now an isolated fact is usually said to be explained when its cause has been discovered. And if its cause cannot be ascertained, it is said to be an unexplained fact.l
معمولا وقتی علت موضوعی برای ما کشف شده باشد، آنوقت آن موضوع را به ما توضیح می دهند. حالا اگر نتوانیم این علت را تشخیص دهیم، آنوقت می گوییم که علت را نمی توان توضیح داد.
نمونه اول برگردانی ادبی از یک جمله ساده انگلیسی است و در نمونه دوم مترجم نه تنها در متن اصلی تغییراتی داده، بلکه متنی فلسفی را برای چاپ در مجموعه ی کتاب کودکان آماده ساخته است.
مثال های بالا اگرچه نمونه هایی بسیار افراطی به شمار می روند ولی با درجه ای کمتر از این افراط ها در بسیاری از برگردان های مترجم مدار به چشم می خورد.
هر نویسنده دارای سبک خاص خود است، که در سبک شناسی به عنوان سبک ویژه یا سبک فردی مشخص می گردد. این امکان وجود دارد که نویسنده به دلیل احاطه کامل بر موضوع بتواند مساله ای پیچیده را به صورتی بسیار ساده و عامه فهم درآورد و از سوی دیگر نویسندگانی نیز وجود دارند که ساده نویسی را شاید دلیل بر عدم اطلاع کافی از موضوع دانسته و از پیچیده گویی بهره می گیرند.
باید اذعان داشت که هیچ مترجمی نمی تواند شخصیت خود را تماما از کارش جدا سازد. هر مترجمی ممکن است به دو دلیل عمده در برگردان متن مداخله کند. گاه دخالت او و ارائه برگردانی مترجم مدار، عمدی نیست و گاه عمدی در این کار وجود دارد.
دسته ای از مترجمان آنچنان تابع سبک نوشتاری خود هستند که نا آگاهانه سبک خود را بر متن تحمیل می کنند. اینان با دوباره خوانی ترجمه خود می بینند که سبک به دست داده شده در متن زبان مقصد با سبک متن زبان مبدا متفاوت است ولی توجیهی برای این کار ندارند؛ بارها محصول کار خود را با متن اصلی مقایسه می کنند و برای نزدیک شدن سبک ترجمه خود با متن زبان مبدا می کوشند، گاه در این کار موفق می شوند اما در اکثر مواقع نمی توانند شخصیت خود را به کلی از ترجمه شان برکنار نگاه دارند.
دسته ای دیگر از مترجمان عمدا به تحمیل شخصیت خود بر متن مورد ترجمه می پردازند. برای اینان هدف اصلی در ترجمه، ارائه پیام بدان گونه که منظور نویسنده بوده است، نیست. هدف اصلی، نمایش توان مترجم در ارائه سبک ویژه اوست. برای این گروه از مترجمان، برگردان هملت شکسپیر، بینوایان ویکتور هوگو، مقاله ای درباره نسبیت انشتین و داستانهای اندرسن همگی به یک شکل است.
به هر حال گروه نخست از دیدگاه ترجمه شناسی در کار برگردان متن ناموفقند ولی گروه دوم را اصلا نمی توان مترجم دانست.
رعایت سبک و شیوه معادل یابی:
اگر جمله را مطلوب ترین واحد ترجمه بدانیم و نخواهیم ترجمه ای تحت اللفظی یا آزاد از متن زبان مبدا به دست دهیم، رعایت سبک یا شیوه بیان به انتخاب معادل صحیح واژه ها و ساخت دستوری جمله در زبان مقصد وابسته است. به عبارت ساده تر، از میان چند واژه معادل و چند ساخت دستوری می بایست گونه ای را انتخاب کرد که در مجموع بتواند سبک متن زبان مبدا را در زبان مقصد نشان دهد.
الف- معادل یابی واژگانی
مترجم معمولا به هنگام معادل یابی برای واژه های موجود در متن زبان مبدا، گونه هایی را در مقابل خود می بیند و می بایست از میان آنها یکی را در ترجمه خود به کار برد. هر یک از این معادل ها می تواند به ارائه سبک متن زبان مبدا کمک کند. برای مثال:
I need your help.l
با توجه به معادل های فارسی دو واژه need و help می توان جمله انگلیسی بالا را به صورت های مختلفی ترجمه کرد. کاربرد واژه «نیاز» و «یاری» به جای «احتیاج» و «کمک» سبک متن زبان مبدا را ادبی می سازد، زیرا برای هر خواننده فارسی زبان مسلم است که از میان دو جمله زیر:
– به یاری ات نیاز دارم.
– به کمکت احتیاج دارم.
گونه نخست ادبی است، اما گونه دوم به سبک محاوره ای نزدیک تر است.
ب- معادل یابی ساختاری:
مترجم به هنگام برگردان متن از زبان مبدا به مقصد می بایست ساختی را برگزیند که بتواند سبک متن زبان مبدا را بنمایاند. برای مثال:
You are my supporter.l
– تو یاور منی.
– مرا تو یاوری.
ساخت دستوری برگردان دوم مسلما دارای سبکی ادبی است.
I don’t have a home in this world.l
– در این دنیا خانه ای ندارم.
– مرا در این دنیا خانه ای نیست.
معادل احتمالی دوم نسبت به معادل اول برای هر خواننده فارسی، سبکی ادبی را داراست.
آمیزه معادل یابی واژگانی و ساختاری مناسب می تواند به رعایت سبک متن زبان مبدا منجر شود و عدم انتخاب صحیح واژه ها و ساخت دستوری، اگرچه ممکن است مفهوم متن زبان مبدا را به دست دهد، لیک در رعایت سبک ناموفق خواهد بود. به عنوان نمونه، اگر در آخرین مثال ارائه شده، به جای واژه «خانه» از «کاشانه» استفاده کنیم، شیوه بیان خود را ادبی تر خواهیم کرد.
بدین ترتیب در میان دو مترجم که از متنی واحد، ترجمه هایی کامل و دقیق ارائه داده اند، مترجمی موفق تر است که بتواند سبک یا شیوه بیان متن زبان مبدا را نیز دقیقا در زبان مقصد به دست دهد.