تاریخجه دف
تاریخچه دف
با طرد انسان از بهشت برين و هبوطش به عرصه خاك و دوريش از مبدأ فيض رب العالمين، لهيب هجران سراپرده وجودش را فرا گرفته و سرشك حسرت گونه اش را فرو شسته و روح آبستن عشق او در پريشانها و سرگشتگيها به دنبال مأمني عالم را در نورديده و غم هجران و درد اشتياق وجودش را آكنده ساخته است.
كـز نيسـتان تـا مـرا ببـريده اند از نفيرم مرد و زن ناليده اند
سينه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگويم شـرح درد اشتياق
هنر زيباترين تجلي و عالي ترين مرتبه شرح بر اين درد است و يادآور روزگار وصل كه در بين شاخه هاي متعدد آن، «موسيقي» شاهسوار اين زيبائي است. موسيقي نواي برخاسته از جان است كه گاه سوز و گداز فراق و گاه اميد وصل را زمزمهگر است و مقامات معنوي را در گوش جان نواخته و روح را به آرامي از ظلمت به ملكوت سوق مي دهد.
مغني از آن پرده نقشي بيار ببين تا چه گفت از درون پرده دار (حافظ)
هنر همايشي است نشأت گرفته از نور معرفت الهي كه بر تفكر بلند انساني پرتوافشاني مي نمايد. هنرمند با پشتوانه اي چنين ژرف براي دست يافتن به كمال انساني راهي سخت و پرفراز و نشيب را در پيش روي دارد. هنرمند با نواختن ساز خود جرس بيداري را به صدا درآورده تا پرده خواب غفلت از ديدگان فرو افتد و نويد صلح و دوستي، عشق و يكرنگي به گوش جان آدميان رسد.
هرگز نميرد آنكه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جريده عالم دوام ما
رقص و شعر و موسيقي با بشر به وجود آمد و انسان از زماني كه پا به عرصه وجود گذاشت و در آغوش طبيعت بدون قيد و بند و به طور آزاد در ظلمت جهل و ناداني زندگي مي كرد داراي احساسات و عواطف و واجد تاثرات و حالاتي چون بيم و اميد، غم و شادي و ميل و نفرت بوده است. اين عواطف و احساسات و ادراكات مي بايست به صورتي جلوه گر شود كه شعرو موسيقي و رقص نمونه اي بارز از بيان اين احساسات و مولود عواطف مي باشند.
تاريخچه دف :
يكي از مهمترين سازهاي كوبه اي كه از ديرباز معمول و متداول بوده است، دف مي باشد كه به لحاظ سادگي ساختمان و قداست، هميشه مورد توجه مردم بوده است. كلمه دف در اصل عبري است و معني كوبيدن را مي دهد. هرگاه سير فرهنگي – اجتماعي دف را به عنوان يكي از ابتدائيترين سازهاي كوبه اي بنگريم به اين نتيجه مي رسيم كه اين ساز با صداي گيرايش هيچگاه متعلق به فرهنگ يا مكان خاصي نبوده، چرا كه ردپاي پيدايش و ساخت اوليه آن را به هيچ قوم يا مليتي نمي توان نسبت داد.
ساختن، نواختن و استفاده از اين ساز همواره در فرهنگهاي مختلف متداول بوده و در هر قوم با توجه به آداب و رسوم و سنتهاي حاكم، كاربرد ويژه اي داشته است جايگاه دف در ميان اقوام قبايل همواره متداول بوده است. در برخي قبايل از دف به عنوان ساز اصلي در مجالس سور و شادي استفاده مي شده است، حال آنكه در قومي ديگر استفاده از اين ساز مخصوص مراسم جنگ و كارزار بوده و برخي ديگر آن را برای اجراي مراسم آئيني مذهبي مورد استفاده قرار ميدادهاند. در برخي قبايل رسم بر اين بوده كه براي دف قرباني كنند و يا در هنگام نواختن دف با قرباني كردن گوسفند نسبت به دف و نوازنده آن اداي احترام نمايند.
در هزاره سوم قبل از ميلاد ساكنان دره نيل (مصر باستان) در معابد خود هر روز مراسم مذهبي را با صداي انسان و سازهاي مختلف از جمله دايره هاي بزرگ در برابر خدايان متعدد خويش انجام مي دادند. در حدود هزار و پانصد سال قبل از ميلاد مسيح حضرت موسي نزد كاهنان مصري در علوم و موسيقي تعليم ديده بود. در آن دوره همراه با سازهائي كه نوازندگان مينواختند، سازي به نام توف كه به احتمال زياد همان دف مي باشد همراهي مي كرده است. همچنين به گفته يكي از محققان ترك، در عروسي حضرت سليمان و بلقيس دف نواخته مي شده است. از نشانه هاي ديگر حضور دف در ميان مردم نقشهاي حجاري شده دسته اي از نوازندگان در خرابه هاي باستاني آسوره مي باشد كه در ميان آنان سازهاي گوناگون از جمله ساز دف به چشم مي خورد كه از نظر ساختمان تفاوت چنداني با دف امروز نداشته است. از ديگر آثار، نقش برجسته كاهنان معبدي است كه همراه چند نفر دف نواز و چنگ نواز در حال هديه كردن قرباني خود مي باشند.
بر طبق رواياتي كه از روزگاران كهن در ادبيات ايران باستان آمده است مراسم جشن نوروز و تحويل سال پارسيان در دوران شاهنشاهي هخامشيان و بعدها ساسانيان توسط نواي دف همراهي مي شده است.
در مزمور 149 «مزامیر حضرت داوود» اين طور آمده است: خداوند را ستايش نمائيد ... اسم او را به سرنا ستايش نمائيد او را با رقص و دف و بربط تزمير نمائيد، ... خدا را در قدس او تسبيح بخوانيد او را با دف و رقص تسبيح بخوانيد.
تاريخ دف بعد از اسلام: دف مهمترين ساز عرفاني
پس از ظهور اسلام در شبه جزيزه عربستان و با توسعه اين قلمرو، اعراب نواختن دف را از ايرانياني كه به عنوان اسير جنگي در ميان آنان بودند آموختند. پس از تحريم موسيقي توسط چندي از دينداران كه موسيقي را تنها در بعد نفساني آن ديده و از بعد روحاني آن بي خبر مانده بودند، عرفا دريافتند كه براي تزكیه و پالايش روح در كنار دستورات شرع، استفاده از عناصري نظير عشق، موسيقي، شعر و سماع مي تواند از مؤثرترين شيوه ها براي وارهيدن از عالم جسماني و عروج به عالم روحاني باشد و انسان را به تجربه لحظات بي خويشي و تهي بودن از منيّت و خودي برساند.
مستم از باده هاي پنهاني وز دف و چنگ و ناي پنهاني (مولانا)
منبع : www.daflearning.com