روز قانون و آغاز هفته مجلس گرامی باد
خداوند اولین مرجع قانون گذاری
«أَفَحُکْمَ الْجَاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنْ اللّه ِ حُکْما لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ؛ آیا آنان جاهلیت را می طلبند؟ برای اهل ایمان و یقین، داوری چه کسی از خدا بهتر است؟» (مائده: 50)
نکته ها: بهترین قانون، آن است که قانون گذار شرایط زیر را داشته باشد:
1. از تمام اسرار هستی و انسان، در حال و آینده آگاه باشد.
2. هیچ هدف انتفاعی نداشته باشد.
3. هیچ لغزش عمدی و سهوی نداشته باشد.
4. از هیچ قدرتی نترسد.
5. خیرخواه همه باشد.
این شرایط، تنها در خداوند متعال وجود دارد، از این رو قرآن می فرماید: «مَنْ أحْسَنُ مِنَ اللّه ِ حُکْما». و هر قانون بشری که خلاف حکم خدا باشد، جاهلانه است: «أفَحُکْمَ الْجاهِلِیَّةِ» (چون این قانون ها غالبا براساس هوا و هوس، ترس، طمع، جهل، خطا و خیال و محدودیت علمی وضع شده است).
یَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَةً فِی الاْءَرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلاَ تَتَّبِعْ الْهَوَی فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبِیلِ اللّه ِ إِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللّه ِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا نَسُوا یَوْمَ الْحِسَابِ؛
ای داوود، ما تو را در زمین جانشین گردانیدیم؛ پس میان مردم به حق داوری کن، و زنهار از هوس پیروی مکن که تو را از راه خدا به در می کند. در حقیقت کسانی که از راه خدا به در می روند، به [سزای] آنکه روز حساب را فراموش کرده اند، عذابی سخت خواهند داشت».
اشارهقانونسید محمدمهدی موسوی
قانون در لغت، رسم، دستور، مقیاس، منوال، طرز و... و در اصطلاح به ضابطه ای کلی گفته می شود که بر افرادی منطبق و حکم همه افراد از آن ضابطه شناخته می شود.
لفظ قانون در دو معنا به کار گرفته می شود؛ اعتباری و قراردادی؛ حقیقی و تکوینی.
قانون تکوینی همچون قانون جاذبه زمین که هیچ سر و کاری با قرارداد انسان ندارد و قانون اعتباری همچون مقررات و قواعدی که همه ما روزانه با آنها سر و کار داریم؛ از قوانین راهنمایی و رانندگی گرفته تا قانون اساسی.
اهداف قانون
اولین هدف از وضع قانون و قانون گذاری، ایجاد نظم و امنیت و تعیین حدود اختیارات و وظایف افراد در روابط اجتماعی است. ولی هدف از قانون گذاری به این مرحله ختم نمی شود؛ زیرا هدف و مقصودی که افراد را گرد هم جمع کرده، چیز دیگری است و آن، تعاون و همکاری هر چه بیشتر و بهتر و برخورداری از نتیجه کار و تلاش یکدیگر در جهت تأمین مصالح و منافع و رفع نیازهای مادی افراد است.
بر این دو هدف نکته دیگری را هم می توان افزود و آن اینکه قانون باید به صورتی وضع و اجرا شود که ضمن تأمین امنیت و نظم و مصالح مادی افراد در جامعه، تأمین کننده ارزش های معنوی انسان ها نیز باشد؛ چرا که حیات شایسته انسانی، بدون تحقق این ارزش ها امکان پذیر نخواهد بود. حداقل این است که قانون نمی تواند با ارزش های معنوی افراد بشر در تنافی باشد، ازاین رو، قانونی که بتواند ضمن تأمین مصالح مادی، با مصالح و ارزش های معنوی انسان ها نیز هماهنگ باشد، قانون ایده آل همه انسان هاست. با این همه، باید توجه داشت که تمام این اهداف در صورت اجرای عدالت در جامعه حاصل خواهد شد.
گفتار مجری
از زمانی که بشر، به ضرورت ایجاد قانون برای خود پی بُرد تاکنون، قانون، یکی از مهم ترین عوامل انسجام و قوام اجتماعی در میان ملت های گوناگون بوده است؛ تا بدانجا که به قانون و قانون گذار، رنگ تقدس بخشیده اند.
امروز البته اهمیت قانون، بیش از گذشته های دور و نزدیک جلوه نمایی می کند؛ زیرا همانا نزدیک ترین و آسان ترین راه برای تحقق امنیت، آزادی و عدالت در یک جامعه، احترام به قانون است و شاید از همین روی باشد که بعضی ادعا کرده اند «قانون بد، به مراتب بهتر از بی قانونی است».
از این منظر، احترام هر یک از اعضای جامعه به قانون و پیروی از مقررات، احترام آنها به آرمان هایی است که برای آنها زندگی می کنند و از صمیم جان پاسشان می دارند.
مدرس؛ قهرمان دیانت و قانون گرایی
سید حسن مدرس، مجاهدی عظیم الشأن و متعهدی برومند و عالم بزرگواری در دوره رضاخان و اختناق وی بود.
به تعبیر حضرت امام رحمه الله ، زمانی که قلم ها را شکستند و زبان ها بسته و گلوها فشرده بود، او از اظهار حق و ابطال باطل دریغ نمی کرد. این عالم، با روحی بزرگ و شاداب از ایمان و صفا و زبانی چون شمشیر حیدر کرار، رویارویشان ایستاد و فریاد کشید و حق را گرفت و جنایت را آشکار کرد. حضرت امام رحمه الله چه زیبا فرمود که: «باید زمان مدرس را شناخت و با درک زمان وی، قدر و منزلت ایشان هویدا می شود»!
بی شک، یکی از ابعاد مهم شخصیت سیاسی فردی دین مدار چون شهید مدرس، قانون گرایی است؛ آن مرحوم، در پرتو پیوند دین و سیاست، به قانون و قانون گرایی اشاره دارد و این مسئله را به شدت مورد توجه قرار می دهد. او معتقد است در نظام هایی که دارای فلسفه و آموزه های خاص هستند، قانون، هم برای قانون گذار مهم است و هم برای کارگزاران.
از آنجا که قانون گذاران در کشور ما مسلمان هستند و قانون اساسی، مبنای حرکت های قانونی است، مجلس، جایگاهی ارزشمند دارد و نهادی است که بر وضع قوانین، دخالت در تعیین اصول کلی و حتی جزئی سیاست گذاری، اثر خواهد داشت. مدرس، در این باره می گوید: «ما به هر کس قدرت داریم؛ از رضاخان هم هیچ ترس و واهمه ای نداریم. ما قدرت داریم پادشاه را عوض کنیم. رئیس الوزرا را بیاوریم، سؤال کنیم، استیضاح کنیم، همچنین رضاخان را... قدما گفته اند نفرین چند کس مستجاب نمی شود. یکی آن کس که نفرین در حق نوکرش کند؛ زیرا وقتی از او راضی نبود باید اخراجش کند... برای مجلسی که می تواند سلطنت را تغییر دهد، عوض کردن وزیر جنگ نباید مسئله ای باشد. هیچ قوه ای در مقابل ما که برای اصلاح مملکت می کوشیم، نمی تواند عرض اندام کند».
چراغ راه
حضرت امام خمینی رحمه الله
«در کشوری که قانون حکومت نکند، خصوصا قانونی که قانون اسلام است، این کشور را نمی توانیم اسلامی حساب کنیم».
«در اسلام، قانون حکومت می کند. پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله هم تابع قانون بود، تابع قانون الهی، نمی توانست تخلف بکند».
«در اسلام، آن چیزی که حکومت می کند، یک چیز است و آن، قانون الهی است. پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله هم به همان عمل می کرده است. [...] حالا هم ما موظفیم که به همان عمل کنیم؛ قانون حکومت می کند، شخص هیچ حکومتی ندارد. آن شخص ولو رسول خدا باشد.] ...] شخص مطرح نیست در اسلام. در اسلام قانون است، همه تابع قانون اند».
«ما می خواهیم یک حکومت داشته باشیم که این حکومت، قانون را ملاحظه کند؛ حکومت قانونی باشد».
«ما اگر همه اشخاصی که در کشورمان هستند و همه گروه هایی که در کشور هستند و همه نهادهایی که در سرتاسر کشور هستند، اگر به قانون خاضع بشویم و اگر قانون را محترم بشمریم، هیچ اختلافی پیش نخواهد آمد. اختلافات از راه قانون شکنی ها پیش می آید».
«کسانی که می خواهند قانون را بشکنند، این ها دیکتاتورانی هستند که به صورت اسلامی پیش آمده اند یا به صورت آزادی و امثال این حرف ها».
«بپذیرید قانون را؛ همه تان روی مرز قانون عمل بکنید و اگر همه روی مرز قانون عمل بکنند، اختلاف دیگر پیش نمی آید».
«قانون در رأس واقع شده است و همه افراد هر کشور باید خودشان را با آن قانون تطبیق بدهند. اگر قانون بر خلاف خودشان حکمی کرد، باید خودشان را در مقابل قانون تسلیم کنند. آن وقت است که کشور، کشور قانون می شود».
«قانون که همه بدون استثنا بایستی از آن پیروی و تبعیت کنند. حکم الهی برای رئیس و مرئوس متبع است. یگانه حکم و قانونی که برای مردم متبع و لازم الاجراست همان حکم و قانون خداست».
«فرقی مابین اشخاص نیست در قانون اسلام، فرقی میان گروه ها نیست».
«همه باید مقید به این باشید که قانون را بپذیرید؛ ولو بر خلاف رأی شما باشد. باید بپذیرید؛ برای اینکه میزان اکثریت است».
«باری، حکومت در اسلام به مفهوم تبعیت از قانون است و فقط قانون بر جامعه حکم فرمایی دارد. آنجا هم که اختیارات محدودی به رسول اکرم صلی الله علیه و آله و وُلات داده شده، از طرف خداوند است. حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله هر وقت مطلبی را بیان یا حکمی را ابلاغ کرده اند، به پیروی از قانون الهی بوده است».
«آن حکومتی که تمام قوانین بشری را، تمام قوانین عالم را زیر پا بگذارد و هر جور دلش بخواهد با یک ملتی عمل بکند، ما با او مخالفت داریم. ما می خواهیم یک حکومتی باشد مثل حکومت اسلام که غیر از قانون، هیچ چیز حکومت نکند، هیچ؛ قانون فقط حکومت بکند».
شکرستان
از قدیم و ندیم که شنیده اید می گویند «قرعه، کور است» یا به قول عرب ها «القرعةُ لِکلِّ امرٍ مشکل» و یا به قول امروزی ها «قانون کر و کور است.» تا حالا فکر کرده اید که معنای این عبارات مشابه چیست؟! پس لطفا اندکی فسفر بسوزانید شاید... !
ولی من فکر کردم دیدم اگر برخی از مصادیق ضد این گفته و شعار را در اینجا بیاورم، برای روشن تر شدن بحث خیلی کمک می کند؛
- قانون اولاً که هیچ وقت کور نبوده و ایضا کر هم نمی باشد بلکه در صحت و سلامت کامل، به سر برده و خود را برای هرگونه خدمت گزاری برای عزیزانِ جان، آماده می کند؛ به ویژه که این عزیزان، خودی هم باشند! برای غیر خودی ها هم همان بهتر که جناب قانون، کر و کور و برای محکم کاری، شل و گنگ و بیمار نیز تشریف داشته باشند!
نکته ضروری: مراد از خودی و غیر خودی در اینجا کاملاً روشن است؛ لطفا سؤال نفرمایید.
ـ گاهی قانونی که ذکر خیر آن شد، حاضر است چهار چشمی و به طور شش دانگ، با جناب مصلحت و منفعت (چه از طایفه فردی آن و یا گروهی) همکاری نزدیک و مسالمت آمیز داشته باشد. برای این هدف لازم است این حضرت قانون، گاهی هم کر شود. البته هیچ وقت به روابط پشت پا نمی زند!
لطفا جدی بگیرید!
در نظر برخی از مردم جامعه، قانون، برای شکستن و نظم، برای از بین رفتن ایجاد شده است. صد البته که شکسته شدن قانون در مقابل اراده و تصمیم و عملکرد قانون شکنان، پی آمدهایی دارد که همان برخی ها، از آن لذت می برند و استقبال می کنند. بد نیست به برخی از آن برخی ها اشاره کنیم:
انسانی که دروغ بگوید و تظاهر بکند و مظلومی که بدون اعتراض، ظلم را تحمل بکند، قانون مذهب و اخلاق را شکسته است!
فردی که بدون داشتن صلاحیت، تخصص، تجربه و شایستگی، مدیر شود، قانون مدیریت را شکسته است!
مسئولی که با روش و عملکرد خود باعث بروز بی عدالتی و ایجاد فاصله طبقاتی شود، قانون اساسی را شکسته است!
راننده ای که از چراغ قرمز می گذرد، در محل غیر مجاز توقف می کند و شب هنگام بوق می زند، قانون راهنمایی و رانندگی را شکسته است!
سرمایه داری که تولید نمی کند، تاجری که ربا می گیرد و کاسبی که کم و گران می فروشد، قانون تجارت را شکسته است!
دزدی که می دزدد، قاتلی که می کشد، حقه بازی که فریب می دهد و قلدری که نعره می کشد، قانون مدنی را شکسته است!
کارفرمایی که کارگر را برده می بیند، کارگری که با وجدان و دقت برای کیفیت و رشد تولید کار نمی کند، قانون کار را شکسته است!
کارمندی که دیر می آید و زود می رود و بدون رشوه و رابطه برای کسی کار انجام نمی دهد، قانون اداری را شکسته است!
نویسنده، روزنامه نگار و خبرنگاری که به خاطر منفعت و شهرت دروغ بنویسد و حقیقت را قربانی کند، حرمت قلم و قانون مطبوعات را شکسته است!
دانشجویی که تحقیق و مطالعه نمی کند و با جزوه و سیاست تنها در جست وجوی کسب مدرک و یافتن شغل است، قانون دانشجویی و علم آموزی را شکسته است!