سابقه اشنایی با هنر خطاطی
مرحوم استاد خلیل چهره نگار ,خوشنویس بنام تبریز که برخی از اثار وبیوگرافی مختصری از ایشان ازطریق اینترنت قابل دسترسی میباشد , پسر دایی ابوی مرحوم این حقیر میباشند ....... ادعای ژنتیکی بودن خطاطی وحتی هنر را ندارم . بررسی این مسئله مطروحه در افواه و اقوال عامه وتایید وتکذیب صحت وسقم ان به عهده متخصصین عصب شناسی پایه وسایر صاحبنظران از این دست میباشد. بادرنظر گرفتن این واقعیت که برخی از متخصصان امروزه معتقدند درمغز افراد دروغپرداز - همچنین جنایتکاران و....مراکزی وجود دارد که عامل موضوع , لابد وناگزیر ازانجام عمل نهی شده موصوف میباشد , این احتمال نیز وجود دارد که هنر _ وحتی هنر با موضوع مشخص نیز دارای مرکز یا مراکز خاصی در مغز انسان باشد. لیکن دراین مقاله موضوع مورد توجه فارغ از مسائل مربوط به ذات -ژن وهرگونه درون نگری بوده و نقطه عطف استناد علمی متوجه مرحله پس از مواجهه و بعبارتی بعداکتسابی قضیه میباشد. درمقاله ا ی از فلاسفه اگزیستانسیالیست , به عنوان یک ایده کلی مطرح شده بود که اگاهی نسبت به موضوعات وعلم به انها در ضمیر فاعل شناسا ( سوژه ) نبست به موضوع ایجادعلاقه میکند . بنده درادامه فرمایش اقای گابریل مارسل (فقط به عنوان یک فرد تجربه کرده , ونه اگاه علمی) اضافه میکنم ,علاقه نیز متقابلا روی جفت خود اثر متقابل گذاشته ودریک جریان چرخشی هم افزا- متعالیتر ومتعالیتر میگردند. هدف از بیان مطلب فوق استفاده از کلیات علمی ان جهت تایید ماجرای مشروح زیرمیباشد. ابوی مرحوم بنده با فراگیری این هنر از استاد خلیل چهره نگار وکتابت درمنزل , باعث اشنایی بنده باموضوع خوشنویسی وبه تبع ان علاقمندیم به این هنر با ارزش گردید . نوروز سالها قبل , استاد چهره نگار برای همشیره بنده وبعنوان یادگاری جمله معروف (سال نو مبارک )را کتابت کردند . ازانجاییکه جمله به صورت واژگون وبعباتی از روبرو ( سر وته ) نگاشته شده بود ,علاوه برتحسین بینندگان ,جرقه ای یود که مرا به تلاشی مضاعف در ادامه مصمم تمرینات واداشت بطوریکه پس از ان , تلاش بنده با وجود صغر سن با شدت بیشتری وسعت وفزونی یافت . درمرحله بعدی ودرخارج از محدوده خانواده با استاد نقشه چی اشنا شدم , پیرمردی ارام با موهایی حنایی درون مغازه ای اغشته به عطر هنر که بزرگترها امضای ایشان را زیر تابلو مغازه های قدیمی تهران به خاطر دارند .خطی بسیارزیبا وبی نظیر که هوش از سر صاحبنظر می ربود . همچنین در ادامه اشنایی وفعالیت زیر نظر اساتید بزرگواری مانند مرحوم استادفرادی ,استاد فتحعلی واشقانی فراهانی , استاد علی علی و...علاوه بر افزوده شدن به علایق بنده نسبت به این هنر ناب همواره سعی کردم با ادامه تبعیت از این بزرگان همچنان بیاموزم و بیاموزم . در اینجا لازم میدانم جهت حفظ مقام اساتید و ادای حق بزرگان در برابر ادعای به فعالیت و تلاش ,اشاره کنم به نقل قولی از استاد مرحوم میرزای کلهر ,که معروف است به اینکه این استاد برجسته وصاحب سبک روزی شانزده ساعت مینوشتند.
خلاصه اینکه همراهی بنده با این هنر صرفا جنبه معنوی وروحی داشت , تازمانیکه باتایید وتحسین دوست خطاطم , برروی کتابت با خودکار تمرکز کردم . شایان ذکر است ایشان تا انزمان تنها نوشته ها یم باقلم را دیده وهیچ برخوردی با خط کتابت وخودکاریم نداشتند . این برخورد توام باتشویق ایشان وبرخی مسائل جنبی دست به دست یکدیگر داده , بنده را در مسیری قرار داد که بتوانم حاصل دسترنج خود را در اختیار هنر دوستان گرامی - بخصوص انهایی که مایلند منحصر بفرد باشند قرار دهم . باارزوی سلامتی وسعادت برای همه شما عزیزان
.