گچبری هنر گچ بری گچ
گچبری
نقش برجسته هایی که از گچ تشکیل می شوند معمولاً با بُریدن، سر و کار دارند. گچ را بُریدن و کَندوکاری کردن روی آن را از گذشته تا به حال ، گچبری می گویند.
گچبری در دوران های مختلف تاریخ، طیّ طریق نموده تا به امروز که آثار آن در بافت شهری به صورت گسترده ای جلوه گر شده و از آن در نمای درونی ساختمان ها و بناهای بزرگ و مساجدبا سبک های مختلف استفاده شده و نشانگر سال ها تمدّن و فرهنگ این مرز و بوم است که در کالبد معماری، متظاهر می شود و هر شکل از آن معنا و مفهوم و پیامی در بر دارد .
آثار تاریخی و هنری ایران، بیانگر آن است که آفرینش یک اثر، عموماً بر اساس باورها و اعتقادات و طرح ریزی هایی که ریشه در فرهنگ گذشته داشته، انجام گرفته است . در این آثار، هنر،بخشی در قالِب تصویرکلِ آن اثر است و با بخش هایی دیگر، جدا و بی ارتباط نیست . در معماری ایران، اجزا با یکدیگر و با تَمامیت اثر، رابطه و هماهنگی دارند. رابطه ی اجزا باهم و گنجانیدن آن ها در یک قالب که در همه ی آثار نمایان است، یک کالبد فیزیکی از اصل دین اسلام، یعنی توحید است . در واقع درخشش نقوش و جلوه های رموز پنهان و طرح های یک اثر بی بدیل هنری، متأثّر از عشق و فطرت پاک هنرمندانی است که مُلهِم از وَرای مادّه است .
ویژگی و برتری معماری اسلامی ایران، گوناگونی عناصر معماری آن نیست بلکه ذوق سلیم وضوح ، ظرافت ، تناسب درست و سنجیده و آمیزش کلّی هنر های کاربردی و سازگاری بین عناصر معماری است .
یک ویژگی اصلیِ هنرمند ایرانی این است که همواره هنر را با زندگی آمیخته و اکثراً ذوق هنری خود را در ساخت وسایل و لوازم مورد نیاز به کار بُرده است .
اکثر هنرهای ایرانی، جنبه ی کاربردی و انتفاعی داشته و جزء هنر های صناعی محسوب می شوند. نقوش گل و برگ با تنوّع بی انتها، نقش های ظریف و در هم بافته ی هنری، که از چند ستاره درست می شوند .
اشکال درهم پیچیده و عبارات خوش نویسی ، اشکال طبیعی و طرح های اسلیمی ، مُؤیّد اَشکال درهم بافته و ترکیبات خطاطی از دوره ی اسلامی است که بوسیله ی هنرهای کاربردی چون :کاشیکاری ، گچبری ، منبت کاری،آینه کاری، نقاشی و ...، در آرایش بناها، نقش می بندد و چنان شاهکارهای بی بدیل را در معماری پدید می آورد .
همچنین هنر کاربردی شامل آن بخش از فعالیت های بَشریست که نمایانگر عواطف و احساسات درونیِ آفریننده است .هدف اصلی، برآوردن نیازهای روانی و دَرونی است و هنر عبارت از خلّاقیت ترکیبی است در حالیکه دانش ،یک فعالیت تحلیلی است .
گچبری از پدیده های هنری بی همتا در معماری ایران به شمار می رود . گچ به سبب گیرایی و انعطاف پذیری در استحکام بخشیِ ساختار بَنا و در تزئینات معماری دوره ی اسلامی کاربرد ویژه دارد. پیشینه ی هنر گچبری در ایران، به 2500 سال پیش از این و قبل از ساخت آجُر می رسد . ایرانیان اقسام عملیات گچبری را ابداع، تجربه و تکمیل کرده اند و یک سِلسله شاهکار در سبک های متوالی پدید آورده اند ، که در جای دیگر همتایشان را نمی توان یافت . اغلب، گچبری را خوار شمرده اند . چون تصوّرمی شده که این وسیله در دست طراح، مقاومتی ندارد و به او امکان می دهد بدون احساس مسئولیت یا برنامه ریزی سنجیده، اَشکال نوظهورِ بی بهایی را پدید آورد . اجرای واقعی نقش های گچبری که مُستلزِم مهارت حکّاکی است، فوق العاده دشوار نیست ولی طراحی آن مشکل است. مزیّت گچبری ایرانی در وَهله ی اول، طراحی آن است . یک طرح واقعاً بزرگ، همیشه کار بسامان خیال انگیز نُبوغ است. به طور کلی گچکاری و استفاده از گچ در ایران، سابقه ای طولانی دارد و به عنوان مثال می توانیم قدیمی ترین اثر گچبری مکشوفه از کاوش های علمی انجام شده در هَفت تپّه ی خوزستان را نام ببریم . این نمونه، از قدیمی ترین اثر گچبری در دوران پیش از تاریخ ایران و متعلّق به هنر و تمدن عیلامی است . در عصر هَخامنشی و اَشکانی هم بطور ساده و گاه بصورت ترکیبی و تلفیقی از این هنر استفاده شده است، اما در دوران ساسانی، تِکنیک و روش های خاصّی به همراه نقوش و موتیف های مختلف حیوانی وگیاهی و انسانی و نیز در فُرم های هندسی، به کار گرفته شده و در مجموع از به کارگیری روش ها و تَلفیق عناصر و موتیف ها در روی گچبری ها ، مناظر جالب توجهی عرضه گردید که موجب تحوّلاتی در دیگر هنرهای عَهد ساسانی و بعدها هنرهای دوران اولیّه ی اسلام در ایران و خارج از مرزهای کشور باستانی ایران شد .
گچ بری یکی از پدیده ها و هنرهای ارزنده، بخصوص در عصر ساسانی و دارای اُلگوهای کاملتر و پیشرفته تر از سایر هنرها و بیان کننده ی تاریخ هنرِ عهد ساسانی است . به گواهیِ آرایه های گچی که هِیئت آلمانی، در ویرانه های مَدائن ( تیسفون ) کشف کرده اند و اکنون در بخش موزه های بِرلین نگهداری می شود و همچنین به گواهی نقش های گچی ای که در نزدیکی وَرامین بدست آمده و اکنون در موزه ی پِنسیلوانیایِ آمریکا نگهداری میشود ، ایرانیان از روزگار ساسانی از گچ، برای نقش های تزئینی استفاده می کرده اند.
معماران، در عصر اسلامی به استفاده ازگچ پرداختند . بهترین مثال برای این نقش و نگار های گچیِ دقیق در طاق های مسجد جامع نائین و محراب آن است که یکی از کُهن ترین مسجد های ایرانی است که تا کنون بر جای مانده است . این مسجد، در زمینی هَموار، میان شهر های یزد و اصفهان قرار دارد و نقش های گچی دقیق آن مانند خود بَنا، به قرن دهم هجری بر می گردد و از شکل های گیاهی و هندسی تشکیل می شود که انسان را به یاد نقش و نگارهای عَبّاسی، که در خرابه های سامِره پیدا شده است می اندازد .، اما به جهت کتیبه هایی که با خط خوش بر آن ها نقش شده است با آن ها تفاوت دارد .
از گچبری های ایرانی روزگار سَلجوقیان، آثاری بدست ما رسیده که اَشکالی از انسان وحیوان را می نمایدو از نظر هنری بسیار گِرانبهاست . از سوی دیگر کاوشگران، در ساوِه و رِی به نمونه هایی از تزئینات گچی رنگی و زیبا، دست یافته اند که در یکی از آن ها چهره ی شاه در میان جُرگه ی درباریان، نقاشی شده و در آن لوحه ای بنام سُلطان سلجوقی، طُغرُل دوم به چشم می خورد . بهترین گچبُری ها و تزئینات گچی، در بناهای ایران اسلامی به قرن هشتم هجری بر می گردد که در آن زمان، محراب های بسیاری از مسجد ها از گچ ساخته می شد و دارای نقش های دقیقی بود که عناصر نوشته، بر زیبایی و جذّابیت آن می افزود .
یکی از مهمترین و گرانبهاترین این محراب ها، مِحراب اَلجاتیو، در مسجد جامع اصفهان است که تاریخ 710 هجری و نام سازنده ی آن، «بَدر» را در خود دارد .
هنرمندان ایرانی، نقش هایی بر گچ می کندند و آنها را قالب نمی گرفتند . این کار دراَندِلُس و برخی نواحی اسلامی دیگر به همین گونه بود . از همین رو آرایه های گچی ایران، تُهی از حالت ساختگی و مَلال آور است که تزئینات گچی قالب ریزی شده، در بیشتر موارد دارد.موضوع های تزئینی برگرفته شده در گچ،انواع گوناگون دارد. برخی دیگر، نقش های هنری کوچکی مانند مثلث هَشت ضِلعی ، ستاره، لوزی و دایره ی کوچک است و برخی ،کتیبه هایی به خط کوفی است . از غنی ترین ساختمان های دارای گچبری، مسجد حِیدریه در قزوین ،ضریع عَلویان در همدان، مسجد جامع اصفهان،مسجد جامع شورکاب لواسان،خانه ی طباطبائی ها در کاشان و آرامگاه علیِ بن جعفر در قُم است . هنرمندان صنعتگر ایران در قرن های 10 و 12 هجری، به کاربُرد تزئینات گچی در کاخ ها و خانه ها و رنگ آمیزی آن ها با دقت و تنوّع روی آوردند، بگونه ای که این نقش ها، بسیاربه نقاشی ها و صفحات تَذهیب شده ی کتاب های خطی مَنسوب به آن دوره، شباهت دارد .
آثار گِرانقدر معماری، نتیجه گِرد آمدن و وحدت یافتنِ گروه های متعددی از هنرهای سُنّتی است.آن ها به هنر بنَّایی افزوده می شوند و معماریِ غَنی ما را شکل می بخشند. در واقع هنر ها ی وابسته به معماری ،در هنر مادر، یعنی معماری و بنّایی سنّتی تَجلّی می یابند . بسیاری از استادکاران این هنرها، درکنار معماران و بنایان سنتی، هنر خود را به کمال رسانده اند و بسیاری دیگر تنها با یاری آن هاست که ثَمره و نتیجه ی کارشان را عرضه می دارند.حذف معماری و بنّای سنتی هنرمند از معماری، یعنی پاشیدگی و از هم گُسیختگی سازمان مُنسَجِم و در هم تَنیده ی استاد کاری در عرصه های هنرهای سنّتی .
هنرمندان ، استادکاران و معماران روزگار ما که در عرصه ی فرهنگ این سرزمین، نقش بِسزا داشته اندودارند،نامشان در ردیف : استاد علی اکبر .استاد محمد رضا. استاد علی رضا عباسی . استاد حاج حسن معمار . استاد حاج حسین لُرزاده ـاستاد شرباف،استاد فرشچیان، استاد حاج عبدالکریم نَوید تهرانی .استاد حاج محمد طالبی پور،استاد مهندس محمد بیابانی و ..، برای همیشه به ثبت رسیده است. تلاش هایی که در جهت اِحیای زندگی استادکاری انجام گرفته است، غالباً مَرهون کارهای بزرگی است که به معماران سنتّی واگذار کرده اند و آن ها با دانش و معرفت تجربی خود، مَجمعی از هنرمندان برگُزیده را مُتشکل و با هزینه های اَندک، آثار ارزشمندی را به یادگار گذاشته اند .
طراحی گچ بری
عمل طراحی، فرآیند خلاق از تَجسّم است . این فرایند ،کاغذ سفید را به یک تخیّل بَصَری که می تواند ارتباط برقرار کند، آگاهی و آموزش دهد یا ایجاد خشنودی کند، تغییر می دهد . مَنبع تخیّلی را که ما به تصویر می کشیم، ممکن است شیءای باشد در جلوی رویمان یا خاطره ای بصری از تجربه ای گذشته و یا خیلی معمولی تر، تلفیقی از اِدراک و تَخیّل باشد . ما با دیدن تصاویر، دریافت و کَشف آن ها نسبت به گسترش و تَجسّم تصاویر، می توانیم آن چه راکه می بینیم در ک نمائیم . تصاویری را که طراحی می کنیم، این توانایی را به ما می دهد تا اندیشه ها و تصوُّرات خود را بیان کرده و به ایجاد نوعی ارتباط دست یابیم . در طراحی، می بایستی رعایت برخی نقش های گچبری را نمودکه کاملاً گِرد و در واقع سه بُعدی است و باید به صورت لایه لایه درسه تا شِش لایه و گاه بیشتر و هریک جداگانه ساخته شود . نقش ها گاه کاملا بُغرَنج است . پنج تا شش جزء، در هم بافته شده اند و در جهات مختلف و مُتضاد سِیر می کنند. گچبر باید پیش بینی کند که شکل های نهایی ازنقطه های شروع درنخستین لایه، چگونه تَکوین خواهد یافت . وقتی به سطح می رسد و با سایر اَجزاء جمع می شود، باید در کدام نقطه پدیدار شود و باید شبیه چه چیزی باشد .حافظه و تخیل و دقت لازم است تا حاصل کار معقول ویِکدست باشد، نه آشفته و دَرهم . چون بِدایه سازی بر نظم و برنامه ریزی دقیق فائِق آید، خطر آشفتگی و ابِهام وجود خواهد داشت .
هیچ کس طبق دستور طراحی نمی کند زیرا یاد آوری چنین دستورات دَرهم و بَرهمی درمَغز به هنگام طراحی ،کاری مشکل است . ما نمی توانیم تمام دانش خودرا به یکباره به یاد بیاوریم. آنچه که می توانیم انجام دهیم، تمرکز روی مُدل وتکیه به چشمانمان است .کلید های طراحی، اساساً فراگیری روش تکیه به چشم ها و فراگیری راه های مختلفی است که می تواند این تکیه کردن را تقویت نماید. طراحی در اصل، رَوند دیدن است و نه به کارگیری اصول کلید های دیگر،نظیر دوباره کشی، تصوّر کردن، ترکیب و نقش واری. در واقع محصول مستقیم، دیدن است که به زبان طراح در آمده است . آن ها را می توان به تدریج و با گام ها به راحتی فرا گرفت . در گچبری تهیه ی نقشه و طراحی اشکال مختلف که اکثراً به صورت بَرجسته می بایستی ترسیم و سپس با ساخت بر روی سَقف و دیوارها پیاده می شود ، می بایستی تَرسیم کننده ،آشنایی کامل با اصول ترسیم و خطوط مختلف با ضخامت متفاوت ،که یکی از اصل هایی است که به زیبایی نقشه و به درک آن کمک می کند راداشته باشد .
کُشته بُری
درکارهای کُشته بری، زمینه ی کار با بوم رنگی به وسیله ی گچ انجام می شود . سپس بر روی گل وبرگ ها با رنگ پلاستیک و گواش، اَلوانی به صورت پَرده گذاری ازرنگ باز به تیره در پنج پرده، بر روی هم رنگ آمیزی و در پایان با رنگ مشکی قلم گیری می شود که بسیار زیباست. گاهی اوقات کُشته بُری به صورت یکرنگ سازی انجام می شود که همان کیفیت را دارد و به آن یکرَنگ سازی می گویند .
تُخمه درآوری نیز شیوه ای در تزئینات گچی است که با پُر کردن نقوش حَفر شده در زمینه ی گچی ساده با گچ رنگی به وجود می آید .
درکار تخمه درآوری، گچبر، گچ های الوان را بر روی هم انداخته و سپس بر سطح کار، کُشته ی سفید می اندازد یاگِل سفید می کشد که به آن گِل گیوه گویند و بعداز خشک شدن به این ترتیب هر پَره گُلی را می توان به رنگ های انداخته شده بُرش داد و اضافه را پاک کرد تا به حلقه ی رنگ دلخواه رسید .
ابزار گچبری
یک گچبر معمولاً، ابزارهایی را در یک بسته به همراه خویش دارد . این ابزارها همه معلولند . معلولِ دست زِبَردست هنرمند. اگر دست هنرمند نباشد، این ابزارها همه هیچند . اولین ابزار گچبری، ماله است. ماله ای کوچک، برای پخش نمودن و پرداخت کردن اسکلت اصلی گچ. ماله جزء اصلی ترین ابزارها در حرفه ی گچبری است . ابزاردوم گچبر، چاقو مانندی است به نام دَمبُر که تیزی آن فقط در قسمت نوک آن است.با نوک این وسیله گچ را می بُرند . دمبر اصلی ترین وسیله ی گچبر است . گچبر با دمبر شناخته می شود . چون دَمبُر است که زیر دست گچبر، گچ را به یک اثر هنری در می آورد . بومخوار، ابزار دیگر است که همان گونه از اسمش پیداست برای تمیز کردن زمینه ی بوم استفاده می شود. ابزار نقّالی برای زیرورو کردن کارهای گچبری و ساخت وساز گُل و برگ و... به کار می رود. وَردَنِگی نوعی قلم گچبری است که برای خط کشی کردنِ جای گَرته شده، استفاده می شود که بعد از این عمل بتوان برش را انجام داد.قلم بومگِرد، برای قاشقی کردن کلیه ی مکان ها حتی برگ ها و دیگر کارهای قاشقی دار مورد استفاده قرار می گیرد و از لبه ی گرد کوچک آن نیز درچُدَنی سازی استفاده می شود .
انواع گچبری
هنر را نمی توان محدود کرد. هنرمند هیچ گاه از کار خود خسته نمی شود.، چون کار او تکرار ندارد. هنر گچبری نیز متنوّع است و محدود به چند شاخه نمی شود. گچبر هر روز و هر لحظه یک شیوه به کارش اضافه می کند . بطور کلی گچبری های انجام شده را می شود به سه دسته تقسیم کرد:
الف ) طرح های زمینه و سطوح . یک سطح را به طور کلی و یا تکه تکه بر روی نظمی خاص زیر پوشش طرحی قرار می دهند . مثل : سقف ،دیوار، در و یا قابی گچی که بر روی دیوار ساخته می شود .
ب ) طرح های حاشیه . یک مسیر را به طور متدد و و یا تکه تکه بر روی نظمی خاص زیر پوشش طرحی به هم پیوسته و سِری قرار می دهند مثل : کِناره ی سقف ، کناره های راه پله و راهرو و یا هر جای دیگر که در گوشه و کنار ما باشد .
ج ) طرح های تک و خاص که فقط در جایی خاص به صورت واحد درست می شود و هر جایی می تواند قرار بگیرد مانند : سَرستون ، سَر قاب ، دور قلاب ، شومینه ، سَردر و ... . این گونه گچبری ها را می توان به طور جداگانه نیز درست کرد .
این دسته ها، شاخه های اصلی یک کار گچبری است . در کارهای زمینه ،طرح هایی مثل گِره، تَذهیب،مقرنس و انواع و اقسام طرح ها و نقش های کشور های مختلف را می توان جا داد . می توان یک زمینه را پُر کرد از گل های رُز ، مریم ، میخک و ...
در کارهای حاشیه، طرح هایی مثل گِره ، تذهیب ، چَنگ و چُدن ، مقرنس و انواع طرح ها و نقش های کشورهایی مثل: یونان ، فرانسه ، مصر و ... را می توان کار کرد . می توان حاشیه ای را با مقرنس پوشاند . می توان در یک مسیر مُمتدد، یک شاخه ی درخت انگور را گچبری کرد.، که انگورها ی آن در طول مسیر به صورت سه بُعدی از شاخه آویزانند. می توان در یک مسیر اَشعار، آیات و جملات زیبای اَدبی را با گچ به صورت بَرجسته درآورد.
کارهای تک و خاص، تنوع زیادی می توانند داشته باشند. از یک شاخه ی گُل گرفته تا یک سبد میوه ، می تواند به صورت برجسته در یک جا ساخته شود. سر ستون ها، با مقرنس، چَنگ وچدن ، ابزارهای گچی و انواع و اقسام طرح ها تزئین می شوند. آرک آشپزخانه یک کار تک است . از این نمونه ها احیاناً در مرکز سقف خانه یتان نیز وجود دارد. این کارها همه تَکند. اطراف هر چراغ را می توانید شما گچبری کنید. کناره های هر سقف را می توانید شما گچبری کنید و بالای هر مَعبر را می توانید یک آرم و یا یک جمله و شعر بنویسیدو هزاران هزاران کار دیگر. هر کار که بخواهید می توان با گچ انجام داد.
عدم مِیل به گچبری
کار استاد برروی گچ ،از عشق او به این هنر بر می خیزد. یک اثر هنری ممکن است برای عموم زیبا نباشد ولی محبوب سازنده ی اوست. گویند روزی موسی (ع) مرگ اُمت خود را از خدا طلب کرد. خدا به او گفت که با گِل، چند کاسه و لیوان درست کن. بعد خدا به او گفت که آن ها را بشکن. موسی اندکی دِرنگ کرد و گفت: خداوندا؛ این ها را من ساخته ام ،دلم نمی رود که نابودشان کنم. خدا گفت : چند ظرف گِلی را نمی توانی نابود کنی، چون خود، آن ها را ساختی. چگونه من مخلوقات خود را از بین ببرم. هر ساخته ای محبوب سازنده اش است. انسان ذاتاً زیبایی را دوست دارد. کسی که از گُل تنفر داشته باشد، عیبی در اوست. گُل زیباست و برای همه زیباست. هر اثر هنری زیباست، اما برای چشم زیبا بین هنرمند . هنرمند اثری را باید بسازد که برای چشم همه زیبا باشد. گچبری نیز هنگامی دوست داشتنی است که از دید همه زیبا باشد. همه ی گچبری ها زیبا هستند ولی زیباترین آن ها، به چشم همه زیباست. کارهایی به اسم گچبری انجام می شود که زیبایی آن را فقط سازنده اش می بیند و دیگران جز گچی برجسته ،چیزی نمی بینند. انسان هیچ گاه برای چیزی که سودی به حالش ندارد، پول خرج نمی کند.صاحبخانه وقتی می بیند که پولش می رود و خانه اش مورد هجوم یک مُشت گچ برجسته که هیچ نشانی از هنر ندارد می شود، هیچ گاه سرمایه ی خود را خرج گچبری نمی کند . متاسفانه امروزه کارگچبری را اکثراًکسانی انجام می دهند که کار خود را فقط خود زیبا می دانند.
کارایشان معرف هنر گچبری است. وقتی اثر زیبا نباشد بیننده ،هنر گچبری را زیبا نمی بیند وهیچ گاه به سمت این هنر نمی آید.
گچبر کیست؟
کسی که بتواند یک تکه گچ یا یک سطح گچی را به هرشکل ممکن تبدیل کند ،گچبُر است . واژه گچبُر تقریباَ مثل واژه ی نقاش است.
خالق یک اثر زیبای هنری، نقاش خوانده می شود و رنگ کننده ی یک انبارهم نقاش. البته، دربین ما این طور است و باید از هم تفکیک شوند . یعنی کسی را که با وسیله ای مثل سنگ یا گچ و... سر و کار دارد را با کسی که از این مواد، زیبایی می آفریند یکی نبینیم .کسی که با گچ کار می کند ،گچ کار است و کسی که دارد یک اثر هنری را با گچ خلق می کند ،گچبر و هنرمند است.
چگونگی انجام گچبری
یک گچبر هرکاری که بشود با گچ کرد را انجام می دهد. او ابتدا گچ را به صورت مایع درست می کند .محلول گچ و آب پس از مدتی، اضافه ی حجم پیدا کرده و شروع به سفت شدن می کند تا به جایی که تبدیل به جامد می شود. قبل از انجماد، به خمیری انعطاف پذیر تبدیل می شود که صورت و اسکلت اثر هنری در آن زمان ودر آن حالت گچ، به دست گچبرصورت می پذیرد. پس از اسکلت بندی گچ به دست هنرمند گچبر،گچ در همان حالت سفت می شود و گچبر شروع به پرداخت آن می کند و پستی و بلندی ها وریزه کاری های آن را با ابزار خاص خود و با استفاده از ذوق وسلیقه ی خود انجام می دهد. این عمل ممکن است در هر جا و در هر سطح و مکانی باشد .
گچ گچبری
گچی که گچبر با آن گچبری می کند باید مرغوبترین گچ باشد. اگر گچ مرغوب نباشد، اثر هنری را نمی توان به ظرافت و لطافت درآورد. نسبت ترکیب گچ با آب در ساختن گچ گچبری باید به گونه ای باشد که گچ پس از جامد شدن ،سخت نباشد و حالت پنیر مانندی را داشته باشد تا ابزار گچبر با نیروی دست به راحتی بر روی گچ ،کار کند.