تعاريف و اصطلاحات جوش در بازرسي جوش
تعاريف و اصطلاحات جوش در بازرسي جوش
پنجه جوش(Weld toe): فصل مشترك ميان فلز جوش و فلز پايه
ارتفاع گرده جوش به ميزان فلز جوش اضافه بر حد مورد نياز جهت پر كردن درز اتصال در سمتي كه جوشكاري از آن طرف انجام شده است، گفته مي شود.
ارتفاع نفوذ جوش ، ميزان فلز جوش اضافه در سمت مخالف اجراي عمليات جوشكاري مي باشد. اين اصطلاح فقط در مورد اتصالات جوشكاري شده از يك طرف به كار مي رود.
در صورتي كه اتصال جوشي دو طرفه باشد، بايد از واژه ارتفاع گرده جوش به عنوان ميزان فلز جوش اضافي در دو طرف اتصال استفاده نمود.
در جوش هاي نبشي، حداكثر ميزان نفوذ فلز جوش در فلز پايه ، ريشه جوش[1] و فاصله ميان ريشه اتصال تا پنجه جوش ، ساق جوش[2] ناميده مي شود.
تعريف ديگر ساق جوش: چنانچه جوش گوشه را يك مثلث قائم الزاويه در نظر بگيريم، به هر يك از اضلاع عمود بر هم ، ساق جوش مي گويند.
سطح جوش هاي نبشي ممكن است به صورت محدب[3] و مقعر[4] باشد، گلويي جوش[5] كوتاه ترين فاصله از ريشه تا سطح جوش مي باشد.
اصطلاحات ذوب و نفوذ در بازرسي جوش
در اثر حرارت ناشي از عمليات جوشكاري ، ديواره هاي پخ ذوب شده و تا اندازه ايي فلز جوش در فلز پايه نفوذ ميكند، يعني محدوده انتهايي ذوب، عميق تر از سطح اوليه شيار خواهد شد. در اين شرايط به مرز ايجاد شده ميان فلز جوش و فلز پايه، مرز جوش[6] ميگويند.
به فاصله عمودي ميان مرز جوش و سطح اوليه شيار عمق ذوب[7] گفته مي شود.
اين واژه ها عينا در مورد انواع ديگر جوش، نظير جوش هاي سطحي و نبشي نيز به كار ميروند.
منظور از نفوذ ريشه[8] فاصله اييست كه فلز جوش در فلز پايه، در ناحيه ريشه نفوذ كرده است.
نفوذ اتصال[9] به فاصله ميان عميق ترين قسمت جوش تا سطح فلز پايه و از آنجايي كه استحكام اتصال،تابعي از ميران نفوذ اتصال مي باشد، لذا به اين فاصله سايز جوش نيز گفته مي شود.
ناحيه متاثر از حرارت(HAZ)[10] به ناحيه ايي در فلز پايه گفته مي شود كه بر اثر جوشكاري حرارت مي بيند اما ذوب نمي شود و تغييراتي در خواص مكانيكي يا ساختار ميكروسكوپي آن در اثر اعمال حرارت ايجاد شده است.
اصطلاحات مربوط به سايز جوش
قبلا اشاره شد كه در يك جوش شياري يك طرفه، نفوذ اتصال همان سايز جوش مي باشد و در صورتي كه جوش شياري به صورت دو طرفه و با نفوذ جزئي اجرا شده باشد، مجموع مقادير نفوذ اتصال از دو طرف ، بيانگر سايز جوش مي باشد.
در يك جوش شياري با نفوذ كامل سايز جوش برابر است با ضخامت عضو نازكتر بدون در نظر گرفتن گرده اضافي جوش
در جوش هاي گوشه ، به منظور اندازه گيري سايز جوش، ابتدا بايد با توجه به پروفيل جوش، مقعر يا محدب بودن آن را تعيين نماييم
سايز جوش گوشه عبارت است از ضلع بزرگترين مثلثي كه در مقطع جوش نبشي
گلويي جوش[11] شامل گلوئي تئوري(Theoretical throat) ، گلوئي مؤثر(Affective throat) ، گلوئي واقعي(Actual throat)
اصطلاحات ديگر در بازرسي جوش
پاس جوش(Weld pass) : پيشرفت تكي جوشكاري در مشير اتصال را گويند.
مهره جوش(Weld bead): رسوب جوش حاصل از يك پاس مي باشد.
لايه جوش(Weld layer) : به هر يك از لايه هاي جوش در يك جوش چند پاسه اطلاق ميگردد.
يك لايه جوش ممكن است از يك يا چند مهره جوش تشكيل شده باشد.
در صورتي كه در حين جوشكاري حركات نوساني به طرفين وجود نداشته و يا بسيار اندك باشد، بهمهره جوش حاصله، مهره جوش مستقيم (Stringer bead) و در صورتي كه جوشكاري با حركات نوساني به طرفين همراه باشد، مهره جوش حاصله ، نوساني(Wave bead) نام دارد.
مهره جوش نوساني، عريض تر از مهره جوش مستقيم مي باشد و از آنجايي كه سرعت پيشروي در راستاي محور طولي جوش، در مهره جوش نوساني كمتر است، در نتيجه حرارت ورودي آن بيشتر خواهد بود.
گاهي اوقات ، جوش نبشي در قسمت گوشه عضو ، به منظور تقويت بيشتر ادامه مي يابد ، به اين تكنيك Boxing گفته مي شود.
اصطلاحاتي كه جهت جلوگيري از به حداقل رسانيدن پيچيدگي در قطعات به كار مي روند:
تكنيك يك گام به عقب(Back step): در اين تكنيك جهت پيشرفت هر پاس جوش مخالف راستاي پيشرفت كلي جوشكاري مي باشد.
تكنيك پله ايي(Block sequence) : تركيبي از جوشكاري طولي و پله ايي در جوش هاي چند پاسه مداوم مي باشد به طوريكه در آن قسمت هاي جداگانه به طور كامل يا ناقص به شكل پله ايي در مقطع، قبل از پر كردن فواصل ميان آنها جوشكاري مي شوند. در اين تكنيك هر لايه جوش كوتاه تر از لايه قبلي مي باشد، به طوري كه انتهاي لايه ها به صورت پله ايي با يك شيب يكنواخت خواهد بود. اين موضوع به ايجاد ذوب كامل هنگام پر كردن قسمت هاي مياني كمك مي نمايد.
تكنيك آبشاري(Cascade sequence) : در تكنيك آبشاري هر پاس جوش، بلند تر از پاس قبلي مي باشد، به طوريكه هر لايه، لايه قبلي را زير خود مدفون مي نمايد.
اطلاعات بيشتر در سايت www.modireQC.com
[1] Weld root
[2] Leg
[3] Convex
[4] Concave
[5] Throat
[6] Weld interface
[7] Fusion depth of
[8] Penetration root
[9] Joint penetration
[10] Heat affected zone
[11] Weld throat