مدیریت فناوری در قالب ونچر کپیتالیست
طرحهای کارآفرینی امروزی، عموما بر پایه تکنولوژیهای جدید یا ایدههایی نو استوارند. صاحبان طرح همواره به دنبال راه حل مناسبی برای تامین مالی طرحهای خود هستند، ولی به دلیل ریسکی بودن ذاتی پروژهها تامین مالی آنها مخصوصا تا قبل از ارایه نمونه قابل تجاری سازی از طریق کانالهای متعارف تامین مالی شامل تسهیلات بانکی امکان پذیر نمیباشد و به طور معمول امکان تامین مالی طرح توسط خود کارافرین نیز با مشکلاتی مواجه است. لذا گفته میشود صاحبین طرح در تامین مالی پروژههای خود با شکاف تامین منابع مالی مواجه هستند. همچنین صاحبین طرح مخصوصا در حوزه دانشهای نوین به طور معمول نخبگان دانشگاهی بوده که با فضای کسب و کار و الزامات خاص آن نا آشنا بوده و همین عامل ریسک سرمایهگذاری در این پروژهها را برای تامین کنندگان مالی یا سرمایهگذاران افزایش میدهد که از ان تحت عنوان شکاف صلاحیت یاد میشود. از سوی دیگر سرمایهگذاران خصوصی، همواره به دنبال بیشینه کردن بازده خود هستند که این امر در طرحهای عادی و سنتی امکانپذیر نیست. از بین سرمایهگذاران نیز، کسانی که ریسک سرمایهگذاری در پروژههای جدید و فناورانه را میپذیرند، با مشکلات ذکر شده مواجه هستند.
نقش مدیر فناوری در قالب یک شرکت ونچر کپیتالیست، پرکردن این شکافها و در واقع تبدیل سرمایهگذاری منفعل سنتی به سرمایهگذاری فعال مدرن است. در سرمایهگذاری فعال، مدیر فناوری با ارائه خدمات مدیریتی، مشاورهای و نظارتی، در واقع ریسک سرمایهگذار را کاهش داده و احتمال پیروزی پروژه را افزایش میدهد. به بیان دیگر، نقش میانجیگری مدیر فناوری دو سویه بوده و علاوه بر ارزیابی، کنترل و کاهش ریسک سرمایهگذاری، با انتقال و تبیین صحیح ارزش، بازده و ریسک پروژهها به سرمایهگذار و همراهی مجموعه تا رسیدن به نتیجه مطلوب و سهیم شدن در آن در واقع زبان ارتباطی صاحب طرح و سرمایهگذار خواهد بود.