سلولهای خورشیدی برای تأمین «بارپایه» در ایران مقرون به صرفه نیستند
ایرانیان در تابستان امسال خاموشیهای طولانی مدت و پربســامدی را تجربه کردند. کار به جایی رسید که وزارت نیرو در اطلاعیه ای هشدار داد که با نزدیک شدن اوج مصرف به ظرفیت تولید برق کشور، امکان بروز یک خاموشی سراسری دور از ذهن نیست.
در کنار مشکلاتی که برای زندگی شخصی مردم به وجود آمده است، گزارشها و شواهد مختلف از بنگاههای اقتصادی نشان میدهد که قطع برق اختلالهای جدی در فرآیند تولید آنها به وجود آورده و در شــرایط رکود اقتصادی تبدیل به عامل مضاعفی برای فشار به بنگاهها شده است.
با بروز خاموشیها، بحث انرژیهای نو در کشور دوباره داغ شده و برخی متخصصان استفاده از انرژی خورشیدی را به عنــوان یکی از راهحلهای بالقوه برای حل مشــکل مطرح کردند. البته تاکید میکنیم که حل این بحران با یک اســتراتژی منفرد ممکن نیست. یک شبکه برق پایدار و مقاوم نیازمند چند فناوری است تا هم صرفا به یک منبع اصلی انرژی متکی نباشــد و هم از مزایای ترکیب کردن فناوریهای مختلف بهره ببرد.
به گزارش ماهنامه شب چراغ، به دلیل کمبود سرمایهگذاری و رشد مصرف، ظرفیت اسمی تولید برق کشور به نقطه پیک مصرف نزدیک شده است و این به آن معنی است که ظرفیت احتیاطی برای مدیریت بار پیک در تابستان خیلی کوچک است. در همه کشورهای دنیا، میزان تقاضای برق در طول ساعتهای مختلف شبانه روز و روزهای مختلف سال با هم تفاوت دارد. در نتیجه بخشی از ظرفیت تولید به غیر از ســاعتهای پیک در ســایر زمانها استفاده نمیشــود. ولی مهم این اســت که ظرفیت تولید و انتقال نه تنها باید جوابگوی زمان پیک باشد بلكه باید یک ظرفیت احتیاطی هم برای مشکالت پیش بینی نشده در اختیار داشته باشد تا بتواند همیشه پاسخگوی تقاضا باشد. چون جايگزيني بــرای بــرق در اکثر مصارف وجود نــدارد و مصرف برق هم اساسی است، به لحاظ اقتصادی تقاضای قیمتی برق بسیار کم کشش اســت و نمیتوان به تقاضا در زمانهای مختلف روز پاسخ نداد.
در نتیجه سیاستگذار باید مطمئن شود که ظرفیت کافی در بخش عرضه ساخته میشود. در مورد کشور ما، به نظر میرسد که مشکل فعال در کمبود ظرفیت عرضه در زمان پیک اســت و هنوز با بحرانی شــدن ظرفیت بار پایه فاصله هســت، ولی در شــرایط فعلی، کشور اکنون به حدود شــش هزار مگاوات ظرفیت جدید برای زمان پیک نیاز دارد تا از خاموشیها گذر کند.
عوامل منجر به بحران در ســه حوزه اصلی، محدودیت ســرمایه گذاری در تولید، ضعــف مدیریــت توزیع و قیمت گــذاری و ناکارایی مدیریت مصرف قابل دسته بندی هستند که نهایتا همگی به صورت مستقیم و غیرمستقیم مرتبط با ضعف مکانیسم های انگیزشی و ارسال علایم غلط اقتصادی به بخش تولید و مصرف هستند. قیمت های بسیار پایین برق در ایران باعث عدم تعادل در هزینه های تولید و قیمت فروش شده و انگیزه لازم را برای سرمایه گذاری بخش خصوصی در بخش تولید گرفته است. عدم وجود بستر لازم قانونی و مالی مانع سرمایه گذاری در بهبود و بهینهسازی شــبکه های توزیع شده، و نهایتا قیمت گذاری نامناسب برق برای مصرف کننده در کنار تمایل به مصرف بالا، دســت به دست هم داده اند تا کارزارهای دولتی درخواست مصرف کمتر توســط مردم را ناکام بگذارند و باعث شــوند روند رشد تقاضا مرتب از ظرفیت عرضه پیشي بگیرد.
دقت به ساختار هزینه برق خورشیدی برای تحلیل هزینه-فایده این فناوری کلیدی است. روشن کنیم که در مقایسه با توربین گازی، سلولهای خورشیدی برای تامین«بارپایه» هنوز در ایران مقرون به صرفه نیســتند. یک دلیل مقرون به صرفه نبودن این است که ضریب کارایی سلول خورشیدی در بهترین حالت و پرتابش ترین نقاط کشــور به حدود ۲۲ درصــد و در حالــت متوســط به زیر ده درصد میرســد، یعنی در بیش از ۸۰ درصد اوقات از ظرفیت ســرمایه نصب شــده اســتفاده نمی شود و همین باعث افت ضریب استفاده از ظرفیت و افزایش شدید هزینه سرشکن شده برق تولیدی میشود. در حالی که مثال یک نیروگاه گازی میتواند به صورت شبانه روزی فعالیت کند و بازده زمانی آن نزدیک صد در صد اســت.
دلیل دیگری که به نفع نیروگاه گازی برای بار پایه عمل می کند، پایین بودن هزینه فرصت مصرف گاز در ایران اســت. ایران منابع گاز فراوان دارد، ولی متاســفانه به دلایل مختلف سیاســی و اقتصادی، فرصتهای صادرات گاز محدود است. در نتیجه هزینه سایه ايی واقعی تامین خوراک نیروگاهها از گاز به مراتب پایینتر از متوســط جهانی اســت. نیروگاه گازی در شــرایط محدودیت ارزی کشور یک حسن مهم ديگر هم دارد: بر خالف سلولهای خورشیدی نیاز خیلی کمتری به هزینه های ارزی دارد.
ولی این مقایسه وقتی كه ارزش و هزینه دو فناوری در زمان «بارپیک» بررســي ميشــود، تغییرمیکند: بین بار پیک و غیر پیک کشــور حدود پنج هزار مگاوات فاصله اســت و هر فناوری که برای تامین بار پیک اســتفاده شــود، اجبارا در ســاعتهای دیگر بیکار خواهد بود. وقتی صحبت از راه حل برای کمبود برق در نقطه پیک اســت، هر فناوری که نصب شود نهایتا فقط چند ساعت در روز فعال خواهد بود.
بر اساس این گزارش، یک گره باقیمانده در این حوزه ســرمایه گذاری گســترده مورد نیاز بــرای نصب پنلهای خورشــیدی اســت. فناوریهای نو به طور کلیدی و انرژی خورشیدی به طور خاص چون از سوخت استفاده نمی کنند و قطعات مکانیکی زیادی هم ندارند، هزینه تولید و عملیاتی بســیار پایین دارند. ولی در عوض، هزینه سرمایهايی اولیه آنها به نسبت نیروگاه گازی و ذغالی خیلی بالاتر است. این تفاوت، باعث میشــود تا نسبت هزینه های ارزی و ریالی فناوریها با هم متفاوت باشد.
در همین رابطه، یک امتیاز تامین برق از محل ســلولهای خورشــیدی خانگی این اســت که ســرمایه گذاری مورد نیاز آنها به صورت توزیع شــده و خرد انجام میشــود. اگر بازارهای مالی کارا باشــند و بتوانند حجــم بزرگــی از پس اندازها را به ســمت پروژه های بزرگ مقیاس هدایت کنند، این مزیت از بین میرود، ولی تا وقتی چنیــن اصطکاک هایی وجود دارد، اندازه کوچک پروژههای خورشیدی یک مزیت از حیث تامین مالی حساب میشود.
صفحات خورشیدی میتوانند، به عنوان بخشی از وثیقه وامهای بانکی پذیرفته شوند و در نتیجه نظام بانکی هم میتواند در تامین مالی از مسیر بدهی فعال شود. متاســفانه تامین مالی انرژی نو یکی از چالشهای قدیمی در کشــور اســت و با جهش نرخ ارز و تشــدید تحریم ها بر شدت آن افزوده شده است، در نتیجه پیچیدگی تامین مالی موضوع را نباید دست کم گرفت.
همانطور که اشاره کردیم، ســهم هزینه ســرمایه گذاری به ویژه از نوع ارزی آن برای فناوریهای انرژی نو به مراتب بیشتر از توربینهای گازی اســت. فناوری توربین گازی از یک طرف بومی شــده و سهم ارز در خرید آنها کمتر است و از طرف دیگر، بخش مهمی از هزینه تولید برق آن به قیمت گاز بستگی دارد. درنتیجه، با اعطای گاز ارز ان همچنان میتوان انگیزه بخش خصوصی را برای نیروگاه گازی حفظ کرد.
در مورد انرژیهای نو وضعیت متفاوت است چون هزینه تولید برق آنها تقریبا به صورت یک به یک به نرخ ارز وابسته است و با توجه به جهش تقریبا دو برابری نرخ ارز- وثابت ماندن نرخ خرید برق-انگیزه بخش خصوصی برای سرمایه گذاری به شدت تضعیف شده است. در سالهای گذشته و با تعرفه های موجود برای برق خورشــیدی، ســرمایه گذاری در این حوزه بازگشت سرمایهيی در حد ۳۰ ماه را امکانپذیر میکرد، ولی با جهش نرخ ارز عدد سالهای بازگشت سرمایه به تقریبا دو برابر افزایش خواهد یافت.
مضاف بر اینکه به دليل غیر بومی بودن فناوری تولید صفحات خورشیدی، واردات و سرمایه گذاری این صفحات به تحریم ها حســاس اســت. البته از آن سمت، یک امتیاز صفحات خورشیدی این است که کمتر به تعمیر و نگهداری نیاز دارد و در نتیجه تحریمهای تجاری احتمالی، ضربه کمتری به این نوع فناوری تولید برق میزند.
سیاستهای دولت بــراي فعــال کردن بخش خصوصی در حوزهي انرژیهای نو و حمایتی الزامی است. سیاســتهای تشــویقی برای انرژی خصوصا در مراحل اولیه- برخی سیاســتهای تشــویقی خورشــیدی در دنیا را میتوان در ســه گروه اصلی تقســیم بنــدی کــرد:
۱) برقراری یک سیســتم خرید برق مازاد بر مصرف مشــتری توســط شبکه، اغلب به قیمتی بالاتر از برق توزیع شده،که به این قیمت تعرفه تغذیه شبکه گفته میشود و در ایــران هــم وجــود دارد.
2) تخصیص اعتبار مالیاتی، یا همان کسر هزینه خرید صفحات خورشیدی از درآمد مالیات پذیــر: و
3) اجبار تولیدکنندگان بخش خصوصی به تولید حداقل درصدی از برق توســط منابع انرژی تجدیدپذیر.
کشــورهای مختلف با استفاده از یک یا ترکیبی از این سیاستها موفقیت بسیاری برای تشــویق بخش خصوصی در پیشبرد سرمایهگذاری در انرژی نو کسب کرده اند. تشویق سرمایهگذاری از مسیر تعرفههای تشویقی و تضمینی در واقــع جــا به جا کردن آیتم های هزینه در بودجه جاری و عمرانی دولت است: به جای سرمایه گذاری دولت در ساخت ظرفیت، این ســرمایه گذاری توســط بخش خصوصی انجام شــده و توســط بودجه خرید برق دولت باز پرداخت میشود. بــه ایــن ترتیب، وقتی ظرفیت بودجه عمرانی دولت محدود اســت، عمال خود مصرف کننده بخشی از ظرفیت تولید را تامین مالی می کند.