من یک تست 2 دقیقهای آماده کردهام که به شما کمک ميکند دریابید آیا یک کارآفرین هستید یا نه؟ فقط جواب بله یا خیر بدهید. با خود صادق باشید و همیشه به خاطر داشته باشید بدترین دروغها دروغ به خود است. 1 - دوست ندارم کسانی که توانایی کمتری از من دارند به من دستور بدهند. 2 - دوست دارم خودم را به چالش بکشم. 3 - برنده شدن را دوست دارم. 4 - دوست دارم رییس خودم باشم. 5 - همیشه دنبال راههای تازهتر و بهتری برای انجام کارها هستم. 6 - دوست دارم عرف متداول را مورد پرسش قرار دهم. 7 - سازماندهی افراد برای پیشبرد امور را دوست دارم. 8 - مردم از شنیدن ایدههاي من هیجان زده ميشوند. 9 - خیلی کم از خودم قانع و خشنود ميشوم. 10 - نمیتوانم بیتحرک و ساکن بنشینم. 11 - ميتوانم در سختیها گلیم خودم را از آب بیرون بکشم. 12 - شکست در کار خودم را به پیروزی در کار دیگران ترجیح ميدهم. 13 - با مشاهده مشکلات آمادهام به درون آن شیرجه بزنم. 14 - فکر ميکنم سگهاي پیر هم ميتوانند حقههاي تازه یاد بگیرند (اشاره به یک ضربالمثل انگلیسی دارد که ميگوید شما نميتوانید به یک سگ پیر حقههاي تازه یاد بدهید - مترجم). 15 - افراد خانوادهام کسبوکار خودشان را راه مياندازند. 16 - دوستانی دارم که آنها نیز کسب کار خودشان را دارند. 17 - وقتی در حال رشد بودم، بعد از مدرسه و در تعطیلات کار ميکردم. 18 - از فروختن چیزها دچار هیجان زیاد ميشوم (آدرنالین خونم بالا میرود). 19 - با کسب نتایج شادمان ميشوم. 20 - ميتوانم تستهاي بهتری ازآیزنبرگ طراحی کنم. اگر شما به 17 یا بیش از 17 تا از این سوالها پاسخ مثبت دادهاید، به فیش حقوقی تان نگاه کنید. اگر شرکتی که آن فیش حقوقی را صادر کرده تحت مالکیت شخصی خودتان نیست وقت آن است که یک بررسی مجدد روی انگیزههاي خود انجام دهید: آیا قرضهایی برای ادا کردن دارید؟ یا فرزندی در دانشگاه؟ کمک خرج ميدهید؟ ميخواهید زندگی را آسان بگیرید؟ شاید بهتر باشد کمی صبر کنید. آیا شما مقدار کمی پسانداز در بانک دارید و چند تا کارت اعتباری؟ آیا شما یک همسر، یک شریک، دوستان یا فرزندانی دارید که شما را تشویق کنند؟ اگر چنین است در فکر این باشید که چه نوع کسبوکاری ميخواهید راه بیندازید. مهم نیست در چه سنی هستید: تحقیقات «بنیاد کافمن» نشان ميدهد که افراد بالای 50 سالی که کسبوکار خودشان را راه مياندازند، به صورت روز افزونی در حال افزایش است. با افرادی که دل به دریا زدهاند، صحبت کنید و چگونگی طراحی و ارائه یک محصول یا خدمات را یاد بگیرید. در مورد کارگاه کوچکی که احتمال دارد آن را بخرید، فکر کنید و با افرادی که دوست دارید با آنها همکاری کنید و نیز مشتریان احتمالی آینده صحبت کنید. «دوست دارم ریسک کنم» در لیست کارآفرینان نیست. افراد با انتخاب یک سبک زندگی پرخطر کارآفرین نميشوند. در واقع آنچه آنها انجام ميدهند، انتخاب بین دو نوع ریسک متفاوت یعنی کارآفرینی در برابر حقوق بگیری است. چیزهایی که آنها در باره حقوق بگیری دوست ندارند، شامل ریسک یک شغل یکنواخت و ملالآور، ریسک کار کردن برای یک رییس بد، فقدان استقلال، نداشتن کنترل روی سرنوشت خود و یا اخراج شدن از کار است. همچنین چیزهایی که آنها در مورد کارآفرینی ميترسند، عبارتند از: شکستهاي احتمالی، نااطمینانی مالی، خجالت و شرمساری و از دست دادن سرمایه. نهایتا باید دانست کسانی کارآفرین ميشوند که اعتقاد دارند تواناییهاي آنها شامل قدرت رهبری، ابتکار، شهامت، سخت کوشی و دارایی هایشان مانند پول، نیروی عقلانی، اطلاعات و دسترسی به مشتریان به طور قابل ملاحظهای ریسک کار آفرینی را کاهش ميدهد. نهایتا اینکه ریسک یک مساله کاملا شخصی است؛ چیزی که برای من ریسک دار است، لزوما برای شما نیست.«ميخواهم ثروتمند شوم» نیز در لیست کارآفرینان نیست. در شرایط مساوی -اگرچه این شرایط در دنیای واقعی به ندرت اتفاق ميافتد - معمولا کسانی که کسبوکار خودشان را راه مياندازند، پول زیادی به دست نميآورند؛ اگر چه برخی از آنان نیز در این زمینه به موفقیت چشمگیری نایل ميشوند، اما منافع روانی شامل استقلال، به رسمیت شناخته شدن، هیجان، خلاقیت و چالش، کارآفرینی را با ارزش ميکند |