آیین برند سازی شخصی راهنمایی مفید برای توسعه ی فردی و ایجاد یک من جدید
برند شخصی" این روزها بشدت مورد توجه قرار گرفته است. گاه در شرکتهای جهانی مدیران نیز این تمایل را پیدا میکنند که به موازات ارتقای برند سازمانی، شرکتی، و یا برند محصولات، بتوانند برند خودشان را ارتقا بخشند. سالها پیش این پرسش "مرغ و تخممرغ" در حوزهی برند پدیدار شد که مایکروسافت - بیل گیتس، یا ....
مشخصات
- انتشارات :
- بازاریابی
- تعداد صفحه :
- 159
- فروش به صورت :
- خرده فروشی، عمده فروشی
- قطع :
- رقعی
- نوع جلد :
- شومیز
- کشور سازنده :
- ایران
قیمت محصول
- قیمت هر عدد :
- 170٬000 ریال
- حداقل مقدار سفارش :
- 10 عدد
- تاریخ به روزرسانی قیمت :
- 13 تير 1397
توضیحات محصول
برند شخصی" این روزها بشدت مورد توجه قرار گرفته است. گاه در شرکتهای جهانی مدیران نیز این تمایل را پیدا میکنند که به موازات ارتقای برند سازمانی، شرکتی، و یا برند محصولات، بتوانند برند خودشان را ارتقا بخشند.
سالها پیش این پرسش "مرغ و تخممرغ" در حوزهی برند پدیدار شد که مایکروسافت - بیل گیتس، یا بیل گیتس - مایکروسافت؟ همچنین است دل کامپیوتر - مایکل دل،یا مایکل دل - دل کامپیوتر؟ آمازون دات کام - جف بزوس، یا جف بزوس - آمازون دات کام؟
به عبارت بهتر، آیا باید دربارهی مایکروسافت یا دل کامپیوتر و آمازون داتکام بیشتر تبلیغ کنیم و پس از آن در مرحلهی بعدی، نام بیل گیتس، مایکل دل،و جف بزوس را ببریم؟ و یا بهتر است ابتدا بگوییم بیل گیتس، مایکل دل،و جف بزوس و در پرتو این اسامی و سیطرهی نامآوری آنان، از شرکتهای پراشتهار مایکروسافت، دل کامپیوتر، و آمازون داتکام یاد کنیم؟
به نظرم همچنان این پرسش پیش روی ما است که درباره ی شرکتها بهتر است توان و امکانات بر روی محصول و برند سازمانی یا شرکتی بسیج شود و یا بهتر است دربارهی مؤسس، شخص مدیرعامل، و یا افراد کاریزماتیک شرکت سخن گفت و پس از آن دربارهی شرکت، سازمان، و محصول، داد سخن راند؟
قدرت برندها در چیست؟
سادگی،سرعت، و در دسترس بودن، ویژگیهایی است که میتواند یک برند را از دیگر برندها تمییز داد. شرکتها احتمالاً دریافتهاند که برای قدرت و نفوذ برند سازمانی، شرکتی و یا برند محصولات، باید و لاجرم ناگزیرند مجموعهی متنوعی از اجزا، عناصر، المانها، و دپارتمانهای شرکت در یک فضای دلنشین، یکپارچه، منسجم و باثبات را به پیش ببرند تا بتدریج، آهسته و پیوسته، و نرمنرمک، تماشاگر ارتقای برند باشند. "شکیبایی"، تداوم خستگیناپذیر، فعالیت آگاهانه، هماهنگی و همکاری پرانسجام و باثبات دپارتمانها و اجزاو عناصر سازمان، یک ضرورت بایسته و تام و تمام است. هرگونه خلل در این پیکره،به برندسازی شرکتی و سازمانی، آسیب میزند. تردیدی نیست که چنین کاری،آن هم در هماهنگی دپارتمانها کار فوقالعاده دشوار اما شدنی است. از همه مهمتر آنکه، تضاد منافع دپارتمانها گاه به همراه خصلتهای متنوع اشخاص، سد و مانعی است که بسیاری از فرایندها و هزینهها را به مسیری غیرمطلوب میراند.
از دیگر سو، در "برند شخصی" کافی است تمام این هماهنگیها و اهتمام بر روی " شخص" و "مدیریت بر خود" سرمایهگذاری شود. این فرایند نیز طولانی است و مستلزم شکیبایی، دانایی، و خردورزی توا‡م با شور و هیجان است، اما به مراتب قابل کنترل و شدنی است - در مقایسه با یکپارچگی مجموعهی وسیعی از دپارتمانها! در این مسیر، فرد میتواند در مسیری چندساله، مراقبت تام و تمامی در اعمال،رفتار، حرکات و سکنات خودش را در انضباطی پرشور اما توا‡م با خردورزی و عقلانیت داشته باشد. کاری هنرمندانه که در پویشی نفسگیر جواب میدهد.
دربارهی اجزا و عناصر و المانهای برند شخصی در این کتاب - که پیش رو دارید - و بسیاری کتابهای دیگر از منظرهای متفاوت نوشتهاند؛آنچه لازم است بر این محتوا افزود، عبارت است از تجربههای شخصی خودم در طول این سالهای فراوان تدریس،سمینار، سخنرانی، حضور در سایت،تدوین کتاب و دیگر ابزارها و رسانههای جمعی نظیر رادیو، تلویزیون،و شبکههای اجتماعی.
تجربههای شخصی
"برند شخصی" هم در گفتار و هم در "رفتار"، باید بازتابی باشد از آنچه "صاحب برند" دوست دارد دیگران در همان لحظههای آغازین،تشخیص دهند. اگر به هر دلیل در این لحظههای آغازین نبودند، دستکم در لحظههای پایانی با درکاجزا، عناصر و المانها به سرعت "برند شخصی" را تشخیص دهند.
"به نام خداوند عشق و امید"، عبارت آغازینام در تدریس، سخنرانیها، نشستها، یادداشتها، آغازین صفحههای کتاب، و در سایتها و رسانههای اجتماعی است. در رادیو و تلویزیون که رسانههای جمعی انبوه هستند، بسیاری عنوان کردند که همین تکعبارت کافی است بدانیم که پرویز درگی،معلم بازاریابی و دانشجوی همیشگی بازار، قرار است دربارهی موضوعی سخن بگوید.
"معلم بازاریابی و دانشجوی همیشگی بازار"، از جمله سِمتها و عناوینی است که در طول این سالها برای خودم برگزیدهام و با افتخار آن را با صدای بلند میگویم. در نوشتهها و عبارتها جابهجا، از آن بهرهمند میشوم. تردیدی ندارم که هم معرفی است از سر آگاهی، و همچنین تواضع که هر صاحب خردی به داشتن آن میبالد. "دانشجوی همیشگی بازار" عبارتی است سراسر پیوسته از آن رو که "بازار" هر لحظه آموزههای فراوانی دارد. دلیل آن نیز کاملاً آشکار است؛ "مردم" پایانناپذیرند. این مردم در "بازار" کنش و واکنش دارند. آنان که موشکافانه به این کنش و واکنشها میپردازند، قطعاً در زوایای گفتار و رفتار، به بسیاری از داناییها پی میبرند؛اگر همچون نیوتن، به نیروی نامرئی بازار ایمان داشته باشند. آنان که بیشتر خواندهاند،متفکرانه و پژوهشگرانه به این رفتارها مینگرند، به بسیاری ظرائف دست مییابند.
در فراز و فرود سخنانم در تدریس کلاسی،در سمینارها و نشستها و پایان نوشتههایم چه در کتاب یا در رسانههای اجتماعی، "عالم عامل عاشق باشیم"
جملهی پایانیام است. در نامهنگاریهایم از این الگو استفاده میکنم