آرارات تهویه البرز

اگزاست فن, برج خنک کننده, هواساز

استحصال بیوگاز ( LFG ) از لندفیل

برای بزرگنمایی روی تصویر کلیک کنید

استحصال بیوگاز ( LFG ) از لندفیل

فهرست مطالب

  • هضم بي هوازي
  • بيوگاز و انرژي
  • توليد کود
  • فن آوري استحصال بيوگاز از حوزه هاي دفن زباله شهري
  • ساختار لندفيل هاي مدرن
  • تکنيکهاي مختلف جمع آوري گاز لندفيل
  • سيستم هاي جمع آوري گاز فعال
  • سيستمهاي جمع آوري گاز غيرفعال ‏
  • طرح مناسب لندفيل ها
  • طراحي گودالهاي دفن زباله ‏
  • پوشش ديواره ها و روي لندفيل ‏
  • پيشنهاد طرح مناسب حوزه هاي دفن زباله و سيستم جمع آوري بيوگاز ‏
  • هزينه احداث لندفيل پيشنهادي ‏
  • فناوري هاي جديدتر
  • تجربه هاي موفق

مقدمه

مشکل انرژي امروزه يکي از مشکلات اساسي تمامي کشورهاي جهان بخصوص کشورهاي در حال توسعه مي ‏باشد. سوخت رساني به روستاهاي دور افتاده حتي در کشوري مانند ايران که منابع غني انرژي را در اخنيار دارد ‏بسيار مشکل و هزينه بر مي باشد. استفاده از انرژي هاي تجديد پذير و محلي يکي از راه حلهايي مي باشد که ‏امروزه پيشنهاد مي گردد.بيو گاز يکي از اين انرژي هاي تجديد پذير مي باشد که علاوه بر توليد انژي باعث ايجاد ‏کودهاي کشاورزي و افزايش سطح بهداشت عمومي جامعه و کنترل بيماريها مي شود و يک راه حل مناسب براي ‏دفع مواد زائد جامد مي باشد. فاضلاب و مواد زائد جامدي که توسط صنايع و جوامع توليد مي گردد باعث آلودگي ‏شديد محيط مي شود که مي توان با استحصال بيوگاز خطرات ناشي از اين مواد را به شدت کاهش داد و از انژي و ‏کود توليدي نيز استفاده نمود. استحصال بيوگاز را مي توان از فرايند هاي بي هوازي تصفيه فاضلاب مانند ‏UASB‏ ‏و همچنين از محل هاي دفن زباله نيز انجام داد و بخشي از هزينه هاي مصرفي را جبران نمود. بطور مثال يكي از ‏مشكلاتي كه دامداريها با آن دست به گريبان هستند ، كنترل فضوات دامها براي كاهش ميزان بو و فرآورده هايي مي ‏باشد كه باعث ايجاد مشكلات زيست محيطي مي گردد . بيوگاز مي تواند ما را در مواجهه با اين مشكلات ياري ‏دهد . منافع زيست محيطي سيستمهاي بيوگاز فراتر از سيستمهاي تصفيه مرسومي است كه تاكنون مورد استفاده ‏قرار مي گرفتند (همانند مخازن ذخيره ، بركه ها ولاگون ها) . اين منافع زيست محيطي شامل كنترل بو ، بهبود ‏كيفيت آب و هوا ، بهبــود ارزش غذايي كــود توليدي ، كاهش ميزان انتشار گازهاي گلخــانه اي و دست يابي به ‏بيوگاز به عنوان يك منبع انرژي مي باشد. ‏

هضم بي هوازي ‏
سيستمهاي بيوگاز از فرآيندي كه هضم بي هوازي ناميده مي شود ، استفاده مي نمايند . اين سيستمها را با ‏عنوان هاضم هاي بي هوازي هم مي شناسند . (لاگون هاي مرسوم نيز همانند هاضم هاي بي هوازي از فرآيندهاي ‏بيولوژيكي استفاده مي كنند) در طي فرآيند هضم بي هوازي باكتريها كود را در يك محيط خالي از اكسيژن تجزيه ‏مي نمايند . يكي از فرآورده هاي طبيعي هضم بي هوازي توليد بيوگاز مي باشد كه اين گاز به طور معمول حاوي ‏‏60 تا 70 درصد گاز متان و 30 تا 40 درصد گاز دي اكسيدكربن مي باشد . مقداري از گازهاي ديگر نيز در ‏بيوگاز شناسايي شده اند مانند: ‏SH2 ‎‏ ‏‎ ‎‏ و ‏N2‎‏ و ‏H2‎‏ و ‏O2‎

بيوگاز و انرژي ‏
بيوگاز حاصله مي تواند براي توليد حرارت ، آب گرم ، الكتريسيته (با قيمت ارزان تر) از ساير سوختهايي همانند ‏گاز طبيعي ، پروپان و نفت سياه به كار رود ، حتي در صورت عملي نبودن بازيابي انرژي بيوگاز اين سيستم در ‏كنترل بو به شدت مؤثر مي باشد . سوزاندن و يا استفاده از بيوگاز مي تواند باعث كاهش اثرات سوختهاي فسيلي ‏مرسوم مي گردد . توليـد متان از هاضم هاي بي هوازي باعث ايجاد شركتهاي تعاوني توليد برق روستايي مي شود ‏كه منبع انرژي آنها دوستار طبيعت مي باشد . اين شركت ها برق توليدي خود را به افرادي كه متقاضي برق توليد ‏شده با منابع تجديدپذير هستند مي فروشند . بيوگاز همچنين مي تواند به عنوان يك منبع انرژي روستايي براي ‏كمك در برق توليد و توزيع شده توسط ساير روشهاي توليد برق مفيد باشد . ‏

توليد کود ‏
به علت كاهش اتلاف نيتروژن در تجزيه بي هوازي كود توليدي در فرآيند بيوگاز داراي ارزش بالايي از لحاظ ‏نيتروژن براي پرورش گياهان مي باشد. در کود حاصل از بيوگاز به علت عدم انجام فرايند نيتريفيکاسيون که تنها در ‏حضور اکسيژن به مقدار کافي انجام مي شود نيتروژن به صورت يون امونيوم در کود وجود دارد که که جذب آن ‏براي گياه ساده تر مي باشد. در حالي که در فراند تهيه کمپوست به علت استفاده از روش هوازي نيتروژن بصورت ‏نيترات در کود وجود دارد. البته کود توليدي در بيوگاز معايبي نيز دارد مانند داشتن پاتوژن هاي ببشتر نسبت به کود ‏کمپوست که به علت نرسيدن به فاز ترموفيليک در روشهاي بي هوازي مي باشد.‏
ساختار كلي لندفيل هاي مدرن ‏

نحوه دفن زباله در لندفيل ها به طور كلي به دو روش صورت مي گيرد : ‏

‏1.‏ روش حفر گودال ‏
‏2.‏ روش دفن سطحي ‏

در روش حفــر گـودال ، زباله ها به صورت روزانه در گودالهايي كه با توجه به حجم زباله روزانه طراحي ‏شده اند ، دفن مي شوند . اين گودالها به طور معمول داراي ابعاد حدود 100 تا 400 فوت طول، 3 تا 6 فوت ‏عمق و 15 تا 25 فوت عرض مي باشند . زباله ها به صورت لايه اي با ضخامت 1.5 تا 2 فوت لايه بندي شده و ‏قبل از پهن كردن لايه بعدي ، فشرده مي شود . ‏
اين روش بيشتر مواقع در مناطقي كه داراي تنگه ها و دره هاي فراوان است كاربرد دارد . همچنين اگر مكان ‏احداث لندفيل داراي آب زيرزميني فراوان و كم عمق باشد ، استفاده از روش حفر گودال عميق غيرممكن بوده و ‏بايد از اين روش استفاده نمود . در هر يك از دو روش ذكر شده در بالا براي دفن زباله ، لندفيل شامل بخش ‏كوچكتري به نام سلول است . هر سلول معمولاً براي دفن زباله هر روز طراحي شده و در انتهاي روز نيز پوشيده ‏مي گردد . زباله ها در درون سلولها در گسترده دانسيته فشردگي بين 300 تا 900 كيلوگرم بر مترمكعب فشرده مي ‏شوند . در بسياري از لندفيل ها ، حداقل 6 اينچ پوشش بر روي سلولهاي تشكيل دهنده آنها قرار مي گيرد و در ‏بعضي از لندفيل ها پس از پوشاندن سطح سلولها ، يك لايه 2 فوتي از ماده اي كه قابليت رشد و نمو گياه داشته ‏باشد روي سطح پوشش قرار مي دهند . اغلب لندفيل هاي مــوجود از تركيب دو روش فــوق استفاده مي كنند . ‏بدين ترتيب كه ابتدا زباله درون كانالهاي از پيش حفر شده دفن مي شود و پس از پر شدن آنها زباله بر روي سطح ‏كانال پهن مي شود . ‏

تكنيكهاي مختلف جمع آوري گاز لندفيل ‏

به طور كلي سيستمهاي ، جمع آوري گاز لندفيل را مي توان به دو دسته تقسيم كرد : ‏

الف ـ سيستم هاي جمع آوري فعال (‏‎Active‎‏ ‏)
ب ـ سيستم هاي جمع آوري غيرفعال (‏‎Passive‎‏ ‏ )

سيستمهاي جمع آوري فعال از دمنده هاي مكانيكي و يا كمپرسورها به منظور ايجاد گراديان فشار براي استخراج ‏گاز لندفيل استفاده مي كنند . در حالي كه در سيستمهاي جمع آوري غيرفعال ، گراديان فشار طبيعي به وجود آمده ‏بين فشار گاز توليدي داخل لندفيل و فشار هواي محيط باعث انتقال و استخراج گاز مي گردد . بر اساس پيش بيني ‏هاي تئوريك ، سيستمهاي جمع آوري گاز لندفيل مي باشند . زيرا همانطور كه بيان شد ، سيستمهاي جمع آوري ‏غيرفعال از گراديان فشار طبيعي براي استخراج و جمع آوري گاز استفاده مي كنند در حالي كه در سيستمهاي جمع ‏آوري فعال يك گــراديان فشار اجباري به عنــوان نيروي منتقل كننده گاز مــورد استفاده قرار مي گيرد . البته ‏مطالعات نشان مي دهند اگر در يك لندفيل از پوششهاي مصنوعي مناسب در كف ، ديواره ها و روي سطح بالايي ‏براي محبوس كردن گاز لندفيل استفاده شود ، يك سيستم جمع آوري غيرفعال نيز مي تواند بازده عملكردي مشابه ‏يازده سيستمهاي فعال داشته باشد . ‏
سيستمهاي جمع آوري فعال از نظر ساختار لوله گذاري ، خود نيز به دو دسته چاهك هاي عمودي (Vertical Wells‎‏) و كانالهاي افقي( Trenches Horizontal‎‏) تقسيم مي شوند . انتخاب نوع سيستم جمع ‏آوري گاز براي يك لندفيل خاص بستگي به مشخصات و محدوديت هاي موجود دارد . معمولاً براي لندفيل هايي ‏كه به روش سلول پر مي شوند ، سيستمهاي جمع آوري گاز فعال با ساختار چاهك هاي عمودي پيشنهاد مي گردد. ‏
نتيجه طبيعي استفاده از اين سيستم هزينه كمتر آن نسبت به استفاده از ساختار كانال افقي مي باشد . ليكن نصب آن ‏مشكل بوده و همچنين كار بر روي سطح لندفيل خطرناك است ، زيرا خطر سقوط تجهيزات سنگين به درون ‏لندفيل وجود دارد . در لندفيل هايي كه زباله به صورت لايه لايه پر مي شود و يا به صورت طبيعي در گودال ها ‏دفن مي شود ، سيستم جمع آوري فعال با ساختار كانال افقي ترجيح داده مي شود . به دليل اينكه اين ساختار ‏احتياج به حفاري ندارد و داراي عمليات نصب ساده تري نسبت به ساختار چاهك هاي عمودي مي باشد . اما ‏همانگونه كه قبلاً نيز اشاره گرديد ، مشكل پرشدگي كانالها توسط آب زباله و نيز تمايل به شكست در لايه هاي ‏زيرين سيستم جمع آوري وجود دارد . به علاوه تنظيم يك مقدار خلاء متعادل و يكنواخت در طول كانالهاي جمع ‏آوري گاز لندفيل عمـلاً امكانپذير نمي باشد . ‏

سيستمهاي جمع آوري گاز فعال ‏

سيستمهاي جمع آوري گاز فعال به منظور توليد گراديان فشار و استخراج گاز لندفيل از دمنده هاي ‏مكانيكي و يا كمپرسورها استفاده مي كنند . چاهك هاي استخراج گاز لندفيل مي توانند در محيط لندفيل و يا درون ‏آن تعبيه شوند . در لندفيل هايي كه به مرور زمان پر مي شوند ، چاهك ها در سطح پرشده توسط زباله نصب مي ‏شوند و به مرور زمان بقيه چاهك ها نصب مي گردند . چاهك هاي استخراج در واقع حفره هايي هستند كه به ‏وسيله مته هاي حفاري به قطر 12 تا 36 اينچ حفر مي شوند و يك لوله به قطر 2 تا 6 اينچ و جنس ‏PVC‏ ، پلي ‏اتيلن فشرده ‏HDPE‏ يا آهن گالوانيزه در چاهك قرار مي گيرد . به طور معمول چاهك داراي عمقي معادل حداقل ‏‏75 درصد عمق لندفيل مي باشد . در شكل زير ، يك چاهك استخراج گاز به همراه ابعاد شماتيك آن آورده شده ‏است . ‏
هر چاهك استخراج داراي يك ناحيه تأثير ‏‎(Zone of Influence)‎‏ بوده كه گاز لندفيل در آن محدوده مي تواند به ‏خوبي جمع آوري شود . ناحيه تأثير يك چاهك استخراج عبارتست از فاصله مركز چاهك تا نقطه اي كه گراديان ‏فشار توليدي توسط دمنده هوا يا كمپرسور به صفر برسد . ناحيه تأثير در واقع ناحيه بين چاهك هاي استخراج را با ‏هدف پوشش كل سطح لندفيل تعيين مي كند . در شكل زير نواحي تأثير چاهك هاي استخراج و فاصله بهينه آنها ‏نمايش داده شده است . ‏
فاصله بين چاهك هاي استخراج بستگي به عمق لندفيل ، ميزان گراديان فشار توليدي توسط دمنده يا كمپرسور ، ‏نوع زباله دفن شده ، درجه فشردگي زباله و ميزان رطوبت گاز توليدي دارد . عوامل ديگري نظير پوشش لندفيل و ‏ميزان نفوذپذيري آن ، رطوبت موجود در خاك لندفيل و ساختار طبقات زمين در محل تشكيل لندفيل نيز بر فاصله ‏چاهك هاي استخراج گاز لندفيل تأثيرگذار مي باشند .يك روش مناسب جهت تعيين محل چاهك هاي استخراج ‏در يك لندفيل ، آن است كه ابتدا چاهك ها در محيط لندفيل به گونه اي قرار گيرند كه ناحيه تأثيرشان به طور كامل ‏داخل لندفيل باشد و همچنين فاصله هر چاهك از ديگري از دو برابر شعاع تأثيرشان بيشتر نباشد . پس از تعيين ‏محل چاهك ها بر روي محيط لندفيل ، چاهك هاي دروني نيز طبق همان منوال به صورتي تعبيه مي شوند كه كل ‏سطح لندفيل را پوشش دهند . شكل زير چگونگي جاي گذاري چاهك هاي استخراج را در يك نمونه لندفيل نشان ‏مي دهد . ‏
در سيستمهاي جمع آوري فعال ، اندازه سيستم دمنده هوا يا كمپرسور ، بستگي به كل نرخ جريان گاز ، افت فشار ‏موجود و ميزان خلاء مورد نياز دارد . در سيستمهايي كه احتياج به خلاء كمي دارند (كمتر از 40 اينچ آب ) ، دمنده ‏هاي سانتريفيوژ معمولاً كاربرد دارند كه نرخ جريان گاز انتقالي آنها در حدود 100 تا ‏cfm‏100000 مي باشد . ‏براي نرخ جريان گاز انتقالي كمتر و افت فشارهاي بالاتر از دمنده هاي تركيبي محوري سانتريفيوژ استفاده مي گردد ‏‏. در سيستمهايي كه خلاء مورد نياز بزرگتر از 2 تا ‏psi‏ 3 (55 تا 85 اينچ آب ) بوده و فشار تحويل گاز مورد نياز ‏بيشتر از ‏psig‏ 100 مي باشد ، از كمپرسورهاي نوع ‏Rotary Lobe‏ يا‏Screw Piston ‎‏ استفاده مي گردد . ‏
البته لازم به ذكر است كه در سيستمهاي جمع آوري كه كمپرسور استفاده مي شود ، نرخ جريان به صورت ‏محدودتري قابل تنظيم است . زيرا كه كمپرسورها اساساً تجهيزاتي هستند كه در اصطلاح فشار منفي ايجاد مي كنند ‏و تنظيم و تغيير بيش از حد نرخ جريان گاز باعث صدمه و آسيب آنها مي شود . ماكزيمم مقدار خلاء اعمالي در ‏لندفيل بدون درنظر گرفتن نفوذ بيش از حد هوا ، با توجه به سه مشخصه لندفيل تعيين مي گردد : عمق لندفيل ، ‏ميزان نفوذپذيري پوشش لندفيل و ضخامت پوشش . ‏
براي تعيين فاصله مناسب كانالهاي افقي در يك سيستم جمع آوري فعال كه از ساختار مذكور استفاده مي كند ، ‏بهترين روش استفاده از اطلاعات اندازه گيري در نقاط مختلف لندفيل و در صورت عدم امكان استفاده از روشهاي ‏تئوري براي تعييم فاصله كانالها مي باشد . به وسيله روشهاي تئوري اشاره شده مي توان شعاع تأثير كانال را در ‏جهت افقي يافت و سپس با درنظر گرفتن حداكثر فاصله معادل دو برابر شعاع تأثير افقي، كانالها را تعبيه نمود . ‏نكته اي كه در اينجا قابل ذكر است ، اينكه فاصله عمودي كانالها نسبت به فاصله افقي اشان كمتر مي باشد ، زيرا كه ‏فشردگي زباله باعث مي شود نفوذپذيري در جهت عمودي نسبت به جهت افقي كاهش يابد . لذا معمولاً فاصله ‏افقي كانالها معادل 4 برابر فاصله عمودي شان در نظر گرفته مي شود . ‏
كانالهاي افقي از جنس ‏PVC ، ‏HDPE‏ ، فولاد موج دار و يا ديگر مواد غيرمتخلخل ساخته مي شوند . به منظور ‏كاهش خرابي كانالها در اثر انبار كردن زباله در لندفيل ، اتصالات مختلف لوله كه معمولاً با قطرهاي 8 ، 10 و 12 ‏و … اينچ موجودند ، به صورت انعطاف پذير انجام مي گيرد ، معمولاً به منظور سهولت نمايش و همچنين كنترل ‏گاز توليدي لندفيل در سيستمهاي فعال با كانال افقي هر لايه از كانالها به يك لوله متصل شده و تا سطح لندفيل ‏امتداد مي يابد كه اين لوله داراي يك خروجي جهت نمونه گيري گاز توليدي و نمايش فشار آن مي باشد . شكل ‏زير شماي كلي استفاده از يك سيستم جمع آوري فعال با ساختار كانالهاي افقي را نمايش مي دهد.

سيستمهاي جمع آوري گاز غيرفعال ‏

در طراحي سيستمهاي جمع آوري گاز غيرفعال ، دو پارامتر بايد مورد بررسي قرار گيرند؛اول آنكه فاصله ‏چاهك هاي استخراج تعيين شود و در نهايت ساختار مناسب چاهك ها در سيستم مذكور معين گردد . بهترين ‏روش جهت تعيين فاصله چاهك هاي استخراج در سيستم جمع آوري غيرفعال ، استفاده از فشار استاتيك ميانگين ‏لندفيل است كه توسط آزمايش به دست مي آيد . پس از آنكه فشار استاتيك در كليه حسگرهاي موجود در عمق ‏لندفيل به دست مي آيد و ميانگين گيري مي شود ، افت فشار تجهيزات كنترلي با توجه به منحني هاي مشخصه آنها ‏به دست مي آيد . سپس افت فشــار به دست آمده از فشار ميانگين لندفيل كاسته شده تا مقدار تفاوت فشار داخل ‏لندفيل و خروجي چاهك هاي استخراج به دست مي آيد . بدينوسيله مي توان شعاع تأثير هر يك از چاهك هاي ‏استخراج و با توجه به شعاع تأثيرشان به گونه اي در سطح لندفيل جاي گذاري مي شوند تا كل سطح لندفيل را ‏بپوشانند . ‏
درون چاهك هاي استخراج در سيستم جمع آوري غيرفعال ، مولاً از لوله ‏pvc‏ يا ‏HDPE‏ با قطر حداقل 4 اينچ ‏استفاده مي شود . عمق چاهك استخراج بايد تا حدود 75 درصد عمق لندفيل باشد . معمولاً انتهاي لوله جاي ‏گذاري شده در چاهك توسط سوراخهايي با قطر 0.5 اينچ با فاصله 6 اينچ از يكديگر و زاويه 90 درجه نسبت به ‏يكديگر سوراخ كاري مي شود . لوله مذكور بايد در مركز يك سوراخ با قطر 2 فوت قرار گرفته و تا ارتفاع يك ‏فوت بالاتر از بخش سوراخ دار آن توسط شن پر شود . بقيه سوراخ را مي توان به وسيله مواد مناسب ديگر پر كرد ‏‏. نكته اي كه لازم است به آن توجه شود آن است كه ساختار چاهك هاي استخراج در سيستم جمع آوري غيرفعال ‏نسبت به سيستمهاي جمع آوري فعال از درجه اهميت كمتري برخوردار مي باشد ، زيرا در سيستمهاي جمع آوري ‏غيرفعال ، چاهك جمع آوري گاز تحت فشار مثبت گاز بوده و لذا مشكل نفوذ هوا به درون لندفيل وجود ندارد . ‏همچنين اتصال خاص براي كلاهك چاهك نيز مورد نياز نمي باشد . تنها موردي كه در اين سيستمهاي جمع آوري ‏مذكور اهميت فراواني دارد ، آب بندي مناسب اطراف چاهك استخراج به منظور جلوگيري از آسيب پوشش لندفيل ‏و كمك به بيشتر شدن قابليت انبارسازي گاز توسط آن مي باشد. ‏

طرح مناسب لندفيل ها

طراحي مناسب و بهينه لندفيل ها ، نقش حياتي در عملكرد مطلوب آنها دارد . به طور كلي در يك طرح مناسب ، ‏بايد كليه شرايط موجود براي احداث لندفيل ، نوع فناوري خاصي كه در آينده به منظور بهره برداري از بيوگاز ‏توليدي آن لندفيل مورد استفاده قرار مي گيرد و نيز مقدار و نوع زباله در نظر گرفته شود . براساس استانداردهاي ‏تنظيم شده ، در طراحي لندفيل بايستي موارد زير در نظر گرفته شوند : ‏
‏1.‏ استفاده اوليه از زمين لندفيل‏
‏2.‏ نقشه اوليه و نهايي منطقه دفن زباله ‏
‏3.‏ سطح آب زيرزميني ‏
‏4.‏ نقشه هاي محل شامل ساختمان ها ، جاده ها ، محل جمع آوري خاكها و … ‏
‏5.‏ تمهيدات لازم به منظور جلوگيري از صدمه هاي ناشي از بارندگي ‏
‏6.‏ نحوه دفن و مقدار زباله مورد نظر ‏
‏7.‏ ميزان و نحوه فشرده سازي زباله ‏
‏8.‏ ساختار كلي گودالها از لحاظ پوشش كف ، ديواره ها و روي لندفيل
‏9.‏ سيستم جمع آوري آب زباله و تصفيه آن ‏
‏10.‏ سيستم جمع آوري گاز توليدي ‏
به منظور ارائه طرح مناسب جهت تشكيل لندفيل هاي مهندسي لازم است موارد فوق به طور دقيق مشخص گردد . ‏در ادامه به توضيح پاره اي از اين مواردخواهيم پرداخت . ‏

طراحي گودالهاي دفن زباله

تجربه نشان مي دهد معمولاً 1000 تا 1200 پوند زباله شهري نياز به فضاي در حدود 1 يارد مكعب ‏‏(معادل 765/0متر مكعب) در لندفيل دارد . شرايط ايده آل فشرده كردن زباله تا دانسيته 1800 پوند بر يارد مكعب ‏و بيشتر انجام مي گيرد . در مواردي كه هيچگونه اندازه گيري جهت تعيين دانسيته زباله فشرده شده صورت نمي ‏گيرد ، حجم مورد نياز براي احداث يك لندفيل جديد با توجه به اطلاعات مربوط به لندفيل هاي قبلي كه با همان ‏نوع زباله پر شده اند ، تخمين زده مي شود . در صورتي كه هيچگونه اطلاعات آماري در دست نباشد ، ظرفيت ‏لندفيل بر اساس دانسيته زباله در حدود 1000 پوند بر يارد مكعب برآورد مي شود . ‏ ‏ يكي از موارد مهم در طراجي لندفيل ، ساختار دقيق گودال محل دفن زباله است كه بايستي توسط طراح مشخص ‏شود . در نقشه اجرايي ، محل و جهت كار ماشينهاي خاك برداري و ديگر وسايل در گودال حفر شده معين مي ‏گردد .

 در اين راستا نكته هايي بايد مدنظر قرار گيرد از جمله : ‏

‏1.‏ گودبرداري و پركردن گودال از پايين ترين نقطه سيستم جمع آوري آب زباله شروع شود تا علاوه بر ‏سهولت جــريان آب زباله ـ كه بر اساس جــاذبه زمين جمع مي شود ـ آب زباله نيز از همان ابتداي ‏تشكيل لندفيل جمع آوري شود . ‏
‏2.‏ به منظور جمع آوري آب زباله ، كف لندفيل بايد داراي شيب 2 تا 5 درصد باشد . در طراحي لندفيل ‏شيب بندي با توجه به شيب طبيعي زمين صورت مي گيرد تا هزينه خاك برداري به حداقل مقدار خود ‏برسد . ‏
‏3.‏ شيب ديواره هاي جانبي لندفيل به صورت 3 به 1 (افقي به عمودي) و در برخي مــوارد با شيب كمتر ‏اجــرا مي شود . ‏
‏4.‏ براي مينيمم شدن مقدار تماس آب زباله يا زباله هاي دفن شده ، كل لندفيل به صورت سلولهايي كه با ‏برآمدگي و يا تغيير جهت شيب كف از يكديگر جدا شده اند ، طراحي مي گردد . ‏

پوشش ديواره ها و روي لندفيل ‏

‏ ‏ در مورد پوشش نهايي (پوشش روي لندفيل) بايستي موارد كلي زير رعايت شود : ‏

‏1.‏ يك لايه خاك با ضخامت حداقل 18 اينچ كه نفوذپذيري آن كمتر از ‏ ‏ سانتيمتر بر ثانيه باشد ، ‏بايد بر روي زباله تشكيل شود . ‏
‏2.‏ يك لايه خاك با ضخامت حداقل 6 اينچ جهت جلوگيري از سايش خاك و احياناً براي رويش گياه بر ‏روي لايه قبلي قرار گيرد كه پوشش نهايي را تشكيل مي دهد . ‏
‏3.‏ طراحي پوشش نهايي بر اساس شرايط خاص هر لندفيل صورت مي گيرد . ‏
‏4.‏ به منظور حداقل شدن فرسايش خاك روي پوشش نهايي لندفيل ، بايد شيب بندي را بر اساس شيب ‏طبيعي منطقه انجام داد كه معمولاً شيب 2 درصد بر روي سطح لندفيل مطلوب است . ‏

در مورد نحوه دفن زباله ها ، موردي كه بر روي آن در بين اغلب لندفيل هاي دنيا توافق نظر وجود دارد ، آن ‏است كه زباله به صورت روزانه كف لندفيل پخش شده و سپس به وسيله دستگاههاي سنگين مانند بولدوزر كاملاً ‏فشرده شود تا فضلي خالي بين آنها كاملاً از بين برود . در انتهاي هر روز كاري ، يك لايه خاك بر روي آنها ريخته ‏شود كه معمولاً ضخامت اين لايه به گونه اي است كه از پخش شدن احتمالي زباله به وسيه باد و يا حيوانات ‏جلوگيري شود ( که البته اين روش دفن کلي زباله مي باشد و روشها به قسمتهاي زيادي مانند روش سراشيبي، ‏روش ترانشه اي، روش دره اي، روش سطحي، روش ساحلي و روش مردابي تقسيم مي گردد که توضيح آنها از ‏حوصله اين بحث خارج مي باشد) البته تحقيقات نشان مي دهند افزودن لجن فاضلاب شهري يا پسمانده فرآورده ‏هاي كشاورزي به درون لندفيل باعث افزايش ميزان گاز توليدي مي گردد . به علاوه جداسازي فلزات محتــوي ‏زباله شهري و نيز كاهش ضخامت لايه خاك ميان زباله هاي درون لندفيل به افزايش توليد گاز كمك مي كند . ‏

اطلاعات تماس
بیوگرافی شرکت

آرارات تهویه البرز

قزوین

نوع فعالیت

تولید کننده، خدمات

خدمات/محصولات

اگزاست فن، برج خنک کننده، هواساز، جداکننده کولانت از آب صابون، نصب و راه اندازی، موتورخانه، خشک کن

نوع مالکیت:

شرکت با مسئولیت محدود

دسته‌بندی محصولات و خدمات